این احساس ناراحتی ، برآمده از اندوه است.
سخن مشاور مدیریت:
آنچه این روزها، برای همه ما تصویر دیگری است. نمایش ارزشمندیه تمام چیزهایی است که تا قبل از این پدیده روتین، نرمال و دائمی به نظر میرسید. لازمه نفس انسانی و تجربه مسیر، درک احساسات متفاوت و دریافت معناست. خوب یا بد، سیم پیچی احساسی ما، با تعریف دریافتهای ما، معانی را میسازد.
ما کد گذاری شدهایم. دریافت، درک و تجربه هر روز، از "من" معنای جدیدی استخراج میکند و در دریچه روز دیگری، داستان دیگری رقم میخورد. این روزها "فریم" تازهای به دنیای ما اضافه شده است. تجربه بینظیری از درکِ "تمامیت". برای درک نوسانی احساس غم و شادی در خودمان و دیگران، شما را به خواندن این مقاله دعوت میکنم.
مقدمه مقاله:
نویسنده مقاله، به مراحل گذار در غم و سوگواری ماهیتِ انسانیِ پدیده اضطراب در مواجهه با ناشناختهها در زندگی انسان اشاره میکند. آنچه در مقابله با بحران جهانیِ این ویروس زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده است. درک و پذیرش احساسات درونی خودمان و دیگران، گذر این روزها را به تجربهای بینظیر تبدیل میکند.
این احساسِ ناراحتی ، برآمده از اندوه است.
با تیم ویرایش HBR جلسه غیر حضوری را برگذار کردیم – صفحه نمایش پر از صورتهای آشناست، صحنه رایج این روزها و این تصویر بیشتر و بیشتر تکرار میشود. تیم ما محتوای مرتبط با دوره ترسناکِ این پدیده همهگیر را نشر میدهید و در مورد نحوه کمک به دیگران، صحبت میکنیم. همچنین در مورد احساس کنونی خودمان حرف میزنیم. یکی از همکاران خاطرنشان کرد: احساس من، غم و اندوه است. به تایید، تمام تصاویر روی صفحه نمایش سر تکان دادند.
اگر بتوانیم نامی برایش بگذاریم، شاید بتوانیم آن را مدیریت کنیم. برای یافتن ایده درباره چگونگی انجام این کار به دیوید کسلر متوسل شدیم. کسلر مهمترین متخصص جهان در غم و اندوه است. او با الیزابت کابلر-راس در کتاب “مراحل غم و سوگواری“ (یافتن معنای اندوه از طریق پنج مرحله سوگواری) مرحله دیگری را به این فرآیند اضافه میکند، پیدا کردن معنا: مرحله ششم غم و سوگواری.
کسلر همچنین به مدت یک دهه در سیستم داخلی سه بیمارستان در لسآنجلس کار کرده است. او در تیم صدمات حیاتی بیمارستانها خدمات خود را ارائه داده است. فعالیتهای داوطلبانه او در اداره پلیس لسآنجلس در مورد آسیبهای روانی و نیز خدمت در تیم صلیب سرخ را شامل میشود. او بنیانگذار www.grief.com است که سالانه بیش از 5 میلیون نفر از 167 کشور جهان از این وبسایت بازدید میکنند.
کسلر نظرات خود را در مورد اهمیت غم و اندوهی که ممکن است احساس کنید، چگونگی مدیریت آن، و اعتقاد به دریافت معنا اعلام کرده است. ادامه گفتگو برای شفافیت تا حدی ویرایش شده است.
HBR: در شرایط کنونی، مردم احساس میکنند هیچ چیزی درست پیش نمیرود. آیا این درست است که بخشی از آنچه را که احساس میکنند، اندوه بنامیم؟
کسلر: بله، ما انسانها انواع مختلفی از اندوه را احساس میکنیم. احساس میکنیم دنیا تغییر کرده است و این واقعیت است. ما میدانیم که این موقتی است، اما احساس ما چیز دیگری میگوید، و میفهمیم که همه چیز متفاوت خواهد بود. درست مانند رفتن به فرودگاه که برای همیشه متفاوت از زمان قبل از حادثه یازده سپتامبر است، اوضاع تغییر خواهد کرد و این همان نقطهای است که آنها تغییر کردهاند.
از دست دادن یک اتفاق عادی و روزمره است و ما هر روز آن را تجربه میکنیم، مانند ترس از عوارض اقتصادی؛ از دست دادن ارتباطات. از دست دادن مانند ضربهای در زندگی به ما تلنگر می زند و ما اندوهگین میشویم. ما به این حجم از اندوه جمعی عادت نداریم.
طبق گفته شما، آیا ما بیش از یک نوع اندوه را تجربه میکنیم؟
بله، ما همچنین احساس غم را پیشبینی میکنیم. جلو جلو به پیشواز غم و اندوه رفتن، از عدم اطمینان ما در مورد اتفاقات آینده است که نمیتوانیم کنترل کنیم. معمولاً این احساس در مرگ تجربه میشود. وقتی کسی عارضه شدیدی پیدا کند و یا تصور از دست دادن والدین از مصادیق این احساس است. چشم به راهی برای غم در آینده به طور گستردهای متصور است.
طوفانی در راه داریم. در مورد ویروس، این نوع اندوه برای مردم بسیار متحیر کننده است. ذهن بدوی ما میداند اتفاق بدی رخ داده است، اما شما نمیتوانید آن را ببینید. امنیت احساسی ما متزلزل شده است. احساس ضعف ایمنی میکنیم. من فکر نمیکنم ما در هیچ زمانی به طور جمعی به این شکل احساس امنیت عمومی خود را از دست داده باشیم. به صورت جداگانه یا در گروههای کوچکتر، مردم این مسئله را احساس کردهاند. اما همه با هم، این پدیده جدیدی است. ما در سطح خرد و کلان احساس غم را تجربه میکنیم.
برای مدیریت این حجم از اندوه چه میتوان کرد؟
درک و شناساییِ مراحلِ اندوه یک شروع است. هر وقت در مورد مراحل اندوه صحبت میکنم، باید به مردم یادآوری کنم که مراحل به صورت خطی طی نمیشوند و ممکن است به ترتیب اتفاق نیافتند. این نقشه ترتیبی اتفاقات نیست، اما داربستهایی را برای دنیای ناشناختهها فراهم میکند.
- تکذیب در تمام مراحل وجود دارد، اینکه ما خیلی زود به این نتیجه میرسیم که: این ویروس روی ما تأثیر نمیگذارد.
- عصبانیت مرحله بعدی است: شماها باعث میشوید من در خانه بمانم و فعالیتهایم را متوقف کنم.
- مرحله بعد چانه زنی است: خوب، اگر من دو هفته فاصله اجتماعی را رعایت کنم، همه چیز بهتر خواهد بود؟
- غم آغاز میشود: من نمیدانم چه زمانی پایان خواهد یافت.
- و سرانجام پذیرش وجود دارد. این اتفاق در حال رخ دادن است؛ باید بفهمم چطور ادامه دهم.
همانطور که ممکن است تصور کنید، پذیرش همان جایی است که قدرت در آن نهفته است. ما در پذیرش کنترل پیدا میکنیم. من میتوانم دستهای خود را بشویم. من میتوانم یک فاصله ایمن را حفظ کنم. من میتوانم یاد بگیرم که چگونه به طور غیر حضوری کار کنم.
وقتی احساس غم میکنیم، به دنبال آن درد جسمی پیدا میشود و ذهن درگیر مسابقه پیدا کردن تکنیکهایی برای مقابله با درد میشود تا بتواند میزان احساس درد را کمتر کند.
دوباره به ماهیت پیشواز غم رفتن بر میگردیم. به استقبال غم و اندوه رفتن یک رفتار ناسالم انسانی نیست و شدت اضطراب را در بدن بالا میبرد ، و اضطراب احساسی است که شما در مورد آن صحبت میکنید. ذهن ما شروع به تخیل بدترین اتفاقها میکند. پدر و مادرم مریض میشوند ما سختترین سناریوها را تصور میکنیم. ذهن ما شروع به محافظت میکند. هدف ما این است که این تصاویر را نادیده نگیریم یا سعی نکنیم این تصاویر را از بین ببریم.
در واقع ذهن شما به شما اجازه این کار را نمیدهد و نمیتوانید چنین کاری انجام دهید و امتحان کردن و مجبور کردن خود به نادیده گرفتن، پروسه دردناکی است. هدف پیدا کردن تعادل در چیزهایی است که به آن فکر میکنید. اگر احساس میکنید بدترین اتفاق در حال شکلگیری است، بهترین تصویر را در تخیل بیاورید. همه ما کمی بیمار میشویم و زندگی همچنان ادامه دارد. تمام انسانهای دوست داشتنی من، نمیمیرند. شاید هیچ کس این کار را امتحان نکند .
چشم به راهی اندوه ماندن بازی ذهن ماست برای تصور بدترین وضعیت آینده. برای آرام کردن خود، خود را به زمان حال برگردانید و حضور داشته باشید. این توصیهای آشنا برای تمام کسانی است که مراقبه یا تمرینی داشتهاند. اما مردم همیشه از اینکه چگونه عمل مراقبه ایجاد آرامش میکند، شگفت زده میشوند. میتوانید پنج چیز را در اتاق بنویسید. کامپیوتر، صندلی، تصویر از سگ، فرش قدیمی و یک لیوان قهوه.
به همین سادگی است. به لحظه برگردید و حضور داشته باشید. نفس بکشید. درک کنید که در لحظه حال، چیزی که پیشبینی کردهاید اتفاق نیافتاده است. در این لحظه، حال شما خوب است. غذای شما تامین است، شما بیمار نیستید. از حواس خود استفاده کنید و به آنچه احساس میکنید فکر کنید. سختی میز. نرمی پتو. میتوانم هوایی که داخل بینی من است، احساس کنم. این واقعاً برای کاهش برخی از دردها کمک خواهد کرد.
همچنین می توانید در مورد چگونگی رها کردن آنچه نمیتوانید کنترل کنید، فکر کنید. آنچه همسایه شما انجام میدهد خارج از اختیار شماست. آنچه در کنترل شماست این است که با آنها در تماس نباشید و دستان خود را بشویید. روی فعالیتهای قابل انجام تمرکز کنید.
اکنون زمان خوبی است که بتوانید همدلی را به اشتراک بگذارید. هر کس سطوح مختلفی از ترس و اندوه را تجره میکند و به روشهای مختلفی بروز میدهد. رفتار همکاران من نسبت به قبل متفاوت شده است. نحوه برخورد آنها با ترس و اضطراب همراه است. پس صبور باشید. به ماهیت اصیل افراد توجه کنید نه آنچه این روزها در سایه اضطراب تجربه میکنند.
یکی از جنبههای ویژه این بیماری، همهگیر بودن آن است.
این یک وضعیت موقتی است. من تجربه کار به مدت 10 سال در سیستم بیمارستانی دارم. برای موقعیتهایی مثل این آموزش دیدهام. من همچنین شرایط شیوع آنفولانزای 1918 را مطالعه کردهام. اقدامات احتیاطی که انجام میدهیم موارد مناسبی هستند. این درس تاریخ به ما است. ما زنده از این میدان بیرون میآییم و زنده خواهیم ماند. این زمانی برای محافظت از ماست اما نه با رفتارهای افراطی .
و، من معتقدم که در آن معنا خواهیم یافت. افتخار میکنم که خانواده الیزابت کوبلر راس به من این اجازه را دادهاند که مرحله ششم را به اندوه و سوگواری اضافه کنم: معنا.
من با الیزابت صحبت کرده بودم و تایید را دریافت کردم. در تجربه اندوه شخصی، نمیخواستم جلوی پذیرش را بگیرم. میخواستم در آن تاریکترین ساعتها غرق شوم و اندوه تمام وجودم را در بربگیرد و معنا را در تاریکترین لحظهها جستجو میکردم. و من اعتقاد داشتم که در آن لحظه نوری مییابیم.
حتی اکنون مردم درک میکنند که میتوانند از طریق فناوری به یکدیگر متصل شوند. آنها اندازهای که تصور میکردند از هم دور نیستند. آنها میدانند که میتوانند برای مکالمات طولانی خود از تلفن استفاده کنند. آنها قدر پیادهروی را میدانند. من اعتقاد دارم که اکنون و پس از پایان این بحران، برای یافتن معنا حرکت میکنیم.
با تمام نیرو حرکت کنید. در اندوه توان قدرتمندی وجود دارد که به آن نام اندوه دادهاند. این کمک میکند تا آنچه را که در درون ماست احساس و تجربه کنید. در هفته گذشته بسیاری به من گفتهاند، "من روزهای سختی را میگذرانم" یا "دیشب از شدت فشار گریه كردم." وقتی برای واقعه نام میگذارید، آن را احساس میکنید و از درون شما این احساس جریان مییابد.
احساسات به جریان نیاز دارند. از نتایج خودیاری این است که ما اولین نسلی هستیم که احساسات خود را احساس میکنیم. در صحبتهای درونی به خودمان این گونه میگوییم، من ناراحت هستم، اما نباید این را احساس کنم؛ من ناراحتم. بگذار پنج دقیقه بروم تا احساس غم و اندوه را تجربه کنم. کار شما این است که غم، اندوه، ترس و عصبانیت خود را احساس کنید حتی اگر دیگران چیزی متفاوت احساس میکنند.
جنگیدن با احساس کمکی نمیکند زیرا بدن شما احساس را ایجاد میکند. اگر اجازه دهیم احساسات اتفاق بیافتد، آنها به شکلی منظم رخ میدهند و به ما قدرت میدهد. و ما با توانمندی از موضع قربانی خارج میشویم.
بعضی اوقات سعی میکنیم احساس خود را احساس نکنیم زیرا این تصویر از "جریان حساسات" را داریم. اگر احساس غم و اندوه داشته باشم، هرگز از بین نمیرود. جریان احساسات بد بر من غلبه خواهد کرد. حقیقت، احساسی است که در درون ما حرکت میکند. ما آن را احساس میکنیم و تمام میشود و بعد به احساس بعدی میرویم. هیچ جریانی برای تخریب ما در وجود ما شکل نمیگیرد. این فکر پوچ است که اکنون نباید احساس ناراحتی کنیم. به خودتان اجازه دهید غم و اندوه را احساس کرده و به جریان زندگی ادامه دهید.
منبع: HBR