رونق محلی در اقتصاد جهانی
در آینده، موفقیت نصیب شرکتهایی بزرگ و کوچک خواهد شد که میتوانند استانداردهای جهانی را برآورده کنند و از شبکههای جهانی بهره ببرند. و به آن شهرها، ایالت ها و مناطقی می رسد که بهترین کار را در پیوند دادن مشاغلی که در داخل آنها فعالیت می کنند به اقتصاد جهانی انجام می دهند. تغییرات گسترده در چشمانداز رقابتی، از جمله حضور رقبای خارجی در بازارهای داخلی، کسبوکارها را به بازنگری در استراتژیها و ساختارهای خود برای رسیدن به فراتر از مرزهای سنتی سوق میدهد. تعداد فزایندهای از شرکتهای کوچک و متوسط در حال پیوستن به غولهای شرکتی در تلاش برای بهرهبرداری از بازارهای رشد بینالمللی یا تلاش برای تبدیل شدن به سطح جهانی، حتی اگر فقط برای حفظ مشتریان محلی باشند، هستند.
در عین حال، جوامع تحت فشار قابل توجهی قرار دارند تا بفهمند که چه کاری باید انجام دهند تا سرزندگی محلی خود را تقویت یا در برخی موارد فقط حفظ کنند. ساکنان محلی و رهبران مدنی نگرانی خود را در مورد آینده اقتصادی جوامع خود، به ویژه با توجه به تأثیر نیروهای جهانی بر محل استقرار مشاغل و نحوه عملکرد آنها ابراز می کنند. برخی تضاد اساسی بین منافع اجتماعی که عمدتاً داخلی یا حتی محلی هستند و مسائل رقابتی تجاری که اغلب در حوزه بین المللی هستند، می بینند. اگر تقسیم طبقاتی اقتصاد صنعتی بین سرمایه و کار، یا بین مدیران و کارگران بود، تقسیم طبقاتی اقتصاد اطلاعاتی نوظهور میتوانست بین جهانوطنهایی با ارتباطات جهانی و محلیهایی باشد که در یک مکان گیر کردهاند.
برای جلوگیری از تضاد بین منافع اقتصادی جهانی و منافع سیاسی محلی، کسبوکارها باید بدانند که چگونه به نیازهای جوامعی که در آن فعالیت میکنند حتی در زمان جهانی شدن پاسخگو باشند، و جوامع باید تعیین کنند که چگونه به بهترین نحو بین جهان وطنان و مردم محلی ارتباط برقرار کنند و چگونه فرهنگ مدنی ایجاد کنند که شرکتهای سست را جذب و حفظ کند. بزرگترین خطر برای بقای جوامع، جهانی شدن نیست، بلکه عقب نشینی به سمت انزواگرایی و حمایت گرایی است. در اقتصاد جهانی، آن دسته از افراد و سازمان هایی که منزوی هستند در وضعیت نامساعدی قرار دارند. آنها اهدافی برای بومی گرایان هستند که با سرزنش بیگانگان، قربانی کردن خارجی ها، و اصرار بر ایجاد موانع برای جلوگیری از موج جهانی، نارضایتی را افزایش میدهند. اما اگر جوامع به سمت انزواگرایی عقب نشینی کنند، بعید است که مشکلاتی را که در وهله اول منجر به نارضایتی آنها شده است، حل کنند. از قضا، بهترین راه برای جوامع برای حفظ کنترل محلی خود، رقابتی تر شدن در سطح جهانی است.
این موضوع در سال 1990 برای من مورد توجه قرار گرفت، زمانی که شروع به بررسی اتحادهای تجاری و مشارکت های نوظهور در سراسر جهان کردم. من و گروه تحقیقاتی مدرسه بازرگانی هاروارد، بیش از 37 شرکت فعال در بیش از 15 کشور را بررسی کردیم. من دیدم که آن شرکت ها اغلب با پیوند دادن نیروها در شبکه های بین المللی از همتایان خود پیشی می گیرند، اما همچنین دیدم که اقدامات آنها در کشور ها و شهرهای خود چقدر بحث برانگیز بود و چقدر زندگی در خانه را تغییر ناپذیر می کردند. آنچه دیدم مرا به این فکر انداخت که چگونه ظهور یک اقتصاد جهانی معنای اجتماع را که عمدتاً ریشه در مکان دارد تغییر می دهد و شروع کردم به فکر کردن در مورد اینکه چگونه نیروهای جهانی می توانند برای حمایت و توسعه جوامع به جای اینکه باعث نابودی آنها شوند، ترکیب شوند.
با شروع سال 1993، من یک پروژه تحقیقاتی-عملی مدنی را در پنج منطقه از ایالات متحده انجام دادم که به طرق مختلف با اقتصاد جهانی ارتباط برقرار می کند: مناطق بوستون، کلیولند، میامی، سیاتل، و اسپارتانبورگ و گرینویل در کارولینای جنوبی. با نگاه کردن به آن شهرها و مناطق از دریچه کسب و کار، توانستم اقتصادهای محلی را نه به عنوان انتزاع یا آمار کل، بلکه به عنوان مراکز زندگی و کار برای سازمان هایی که هر روز در تلاش برای ساخت و فروش کالا و خدمات هستند، ببینم. میتوانستم به حرفهای مردم واقعی درباره وضعیتشان گوش دهم. من توانستم درباره ی رهبران کسب و کار و مدنی و در مورد استراتژی هایشان برای بهبود اقتصاد و کیفیت زندگی رای دهندگانشان در پرتو تغییرات جهانی صحبت کنم. و من راههایی را شناسایی کردم که در آن اقتصاد جهانی میتواند به صورت محلی با سرمایهگذاری بر در دسترس بودن منابعی که یک مکان را از مکان دیگر متمایز میکند، کار کند.
از قضا، بهترین راه جوامع برای حفظ کنترل محلی خود، رقابتی تر شدن در سطح جهانی است.
در اقتصاد صنعتی، مکان برای شرکت ها مهم بود، زیرا به آنها کنترل بر وسایل تولید - سرمایه، نیروی کار و مواد - و دسترسی به مراکز حمل و نقل را می داد که هزینه جابجایی محصولات از یک مکان به مکان دیگر را به حداقل می رساند. با این حال، در اقتصاد جهانی اطلاعات، قدرت به خودی خود از موقعیت مکانی ناشی نمی شود، بلکه از توانایی کنترل یکی از دارایی های نامشهود که مشتریان را وفادار می کند، می آید. این دارایی ها مفاهیم، شایستگی ها و ارتباطات هستند. امروزه مکانی ارزش دارد که بتواند حداقل یکی از این منابع را در اختیار شرکت ها قرار دهد.
مفاهیم، ایدهها، طرحها یا فرمولبندیهای پیشرو برای محصولات یا خدمات هستند که برای مشتریان ارزش ایجاد میکنند. شایستگی توانایی تبدیل ایده ها به برنامه های کاربردی برای مشتریان، برای اجرا با بالاترین استانداردها است. ارتباطات اتحاد بین مشاغل برای استفاده از قابلیت های اصلی، ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان، یا به سادگی باز کردن درها و گسترش افق ها هستند. برخلاف دارایی های مشهود، این منابع نامشهود قابل حمل و سیال هستند و اگر دائماً به روز نشوند، ارزش آن ها به سرعت کاهش می یابد. شرکت های جهانی منابع این دارایی های خود را با کارآفرینی بیشتر، یادگیری گرایی و مشارکت بیشتر حفظ می کنند. آنها به طور مداوم به دنبال مفاهیم بهتر هستند و در نوآوری سرمایه گذاری می کنند. آنها به دنبال ایده ها و تجربه می گردند و دانش و مهارت های افراد خود را پرورش می دهند. و آنها به دنبال مشارکت با دیگران برای گسترش شایستگی های خود و دستیابی به اهداف مشترک هستند.
شرکت ها راه های مختلفی برای استخراج مفاهیم، شایستگی ها و ارتباطات از جوامعی که در آن قرار گرفتند، دارند. مناطق میتوانند سایتهای توسعه برتری برای مفاهیم باشند، زیرا نوآوران میتوانند در آنجا شکوفا شوند، با روشهای جدید تفکر در تماس باشند و برای تبدیل ایدههای خود به کسبوکارهای بادوام، پشتیبانی پیدا کنند. مناطق همچنین می توانند خود را با افزایش شایستگی تولید از طریق حفظ استانداردهای کیفیت بالا و نیروی کار آموزش دیده متمایز کنند. و آنها می توانند با شبکه های جهانی ارتباط برقرار کنند که در آن کسب و کارها منابع و شرکایی پیدا می کنند تا آنها را با بازارهای دیگر پیوند دهند. اگر کسب و کارها و افرادی که برای آنها کار می کنند بتوانند بیشتر بیاموزند و با حضور در آنجا بهتر توسعه یابند، شهرها می توانند به عنوان مراکز بین المللی پیشرفت کنند. مکانها میتوانند با سرمایهگذاری و تخصص در قابلیتهایی که جمعیت محلیشان را به یکی از سه روش به اقتصاد جهانی متصل میکند، پیوندهایی با شرکتهای در کلاس جهانی برقرار کنند: به عنوان متفکر، سازنده یا معاملهگر.
متفکران در مفاهیم تخصص دارند. چنین مکان هایی آهنربایی برای قدرت مغز هستند که به سمت صنایع دانش هدایت می شود. مزیت رقابتی آنها ناشی از نوآوری مستمر است و آنها استانداردهای جهانی را در صادرات دانش و محصولات مبتنی بر دانش تعیین می کنند. متفکران برای اطمینان از موقعیت خود در صحنه جهانی، بر تسلط مطلق خود در خلاقیت فناوری و برتری فکری حساب می کنند. به عنوان مثال، منطقه بوستون در مفاهیم - در ایجاد ایده ها و فناوری های جدید که در بازارهای جهانی برتری دارند، تخصص دارد. سازندگان به ویژه در اجرا صلاحیت دارند. آنها مهارت های تولیدی برتر و زیرساختی دارند که از تولید با ارزش بالا و مقرون به صرفه پشتیبانی می کند. در نتیجه، مکانهای سازنده آهنربایی برای تولید در سطح جهانی هستند. اسپارتانبورگ و گرینویل نمونههای خوبی از سازندگان در سطح جهانی هستند: آنها نیروی کار استثنایی دارند که بیش از 200 شرکت را از کشورهای مختلف جذب کرده است.
معامله گران در ارتباطات تخصص دارند. آنها در چهارراه فرهنگ ها می نشینند و تقاطع ها را مدیریت می کنند. آنها به انجام معاملات یا حمل و نقل کالاها و خدمات در سراسر مرزها از همه نوع کمک می کنند. میامی، با آمریکای لاتین و ارتباطات فزاینده جهانی خود، یک شهر تجاری اساسی است. سازمانهایی مانند AT&T، میامی را به دلیل ویژگیهای پانآمریکایی شهر، برای مقر آمریکای لاتین خود انتخاب کردند. میامی فرهنگ های لاتین و انگلیسی را به همان شیوه ای پیوند می دهد که هنگ کنگ و سنگاپور به طور سنتی فرهنگ های بریتانیا و چین را به هم پیوند می دهند. بوستون، میامی، و اسپارتانبورگ و گرینویل بهعنوان مدلهایی از شهرهای نوظهور بینالمللی به دلیل تأکید بر یک قابلیت اصلی متمایز هستند. هر کدام باید طیف وسیع تری از قابلیت ها را برای ادامه موفقیت خود توسعه دهند، اما داستان های آنها درس هایی را برای مشاغل و شهرها در همه جا در مورد چگونگی مهار نیروهای جهانی برای مزیت محلی ارائه می دهد. به عنوان مثال، از طریق ترکیبی از رهبری و نفوذ داخلی و خارجی، منطقه اسپارتانبورگ-گرینویل به طور سیستماتیک توانایی خود را برای پاسخگویی به نیازهای تولیدکنندگان در کلاس جهانی ارتقا داد. تاریخچه توسعه اقتصادی منطقه درسی برای رهبران تجارت و جامعه است که به دنبال درک آنچه برای دستیابی به موقعیت در سطح جهانی و آوردن ساکنان محلی به اقتصاد جهانی لازم است، هستند.
اسپارتانبورگ و گرینویل، در منطقه تپهای کارولینای جنوبی، یک مرکز بعید برای صنعت بینالمللی هستند. با این حال، این شهرهای همسایه محل بالاترین سرانه سرمایه گذاری خارجی متنوع در ایالات متحده هستند. موفقیت آنها به دلیل دومین دارایی نامشهود است: شایستگی. این شهرها با دستیابی به برتری در توانایی تولید کالا، از اقتصاد جهانی به عنوان سازندگان سود برده اند. نمایندگان شرکت های خارجی اروپایی های تحصیل کرده، انگلیسی زبان و جهان وطنی بودند که می توانستند به راحتی با جمعیت محلی ترکیب شوند. مانند سایر شهرهای ایالات متحده، مرکز فعالیت از مرکز شهر به مراکز خرید و کمربندهای صنعتی در حاشیه منتقل شده است. اما آنچه در حومه اسپارتانبورگ و گرینویل و در سرتاسر منطقه هفت شهرستانی به نام Upstate یافت میشود، غیرعادی است: تمرکز شرکتهای تولیدی خارجی در I-85، بزرگراه بینایالتی که از آتلانتا، جورجیا، تا شارلوت امتداد دارد. بخش محلی این بزرگراه به دلیل شرکت های آلمانی زیادی که در آنجا مستقر هستند به "اتوبان" معروف است.
برای چندین دهه، رهبران تجاری با رهبران مدنی برای شکل دادن به یک استراتژی توسعه اقتصادی که تقریباً یک سیاست خارجی است، کار کرده اند. برای منطقه اسپارتانبورگ-گرینویل، سرمایهگذاری خارجی نیروی مثبتی بوده است که فراتر از تزریق سرمایه و ایجاد شغل، مزایایی را برای کسبوکارهای محلی، کارگران و جامعه به ارمغان آورده است. حضور شرکتهای خارجی کارآفرینی و نوآوری را تجدید کرده، یادگیری را تحریک کرده، آگاهی از استانداردهای جهانی را افزایش داده و شرکتهای محلی را به شبکههای جهانی متصل کرده است.
جمعیت شهرهای اسپارتانبورگ (46000 نفر) و گرینویل (58000 نفر) و هفت شهرستان اطراف آن تقریباً یک میلیون نفر را تشکیل می دهند و یک فرودگاه مشترک دارند. این منطقه دارای پایگاه اقتصادی متنوعی است که شامل منسوجات، فناوری پیشرفته، فلزکاری و اتومبیل می شود. بیکاری بسیار پایین تر از میانگین ملی است و کمربند تجاری I-85 دارای بیشترین تعداد سرانه مهندس در ایالات متحده و پایین ترین نرخ توقف کار در این کشور است. برنامه آموزش کارگران کارولینای جنوبی، نیروی کار را ارتقا داده و میانگین دستمزد را در سراسر منطقه افزایش داده است. آپ استیت اکنون محل استقرار بیش از 215 شرکت از 18 کشور است که 74 مورد از آنها مقر ایالات متحده در آنجا هستند. بزرگترین کارفرمای تولیدی میشلین آمریکای شمالی است که زیرمجموعه گروه میشلین فرانسه است. دارای سه تاسیسات در منطقه، مجموع سرمایه گذاری 1.5 میلیارد دلاری، بیش از 9000 کارمند در ایالت، و نرخ دستمزد نسبتا بالای کارخانه 15 تا 16 دلار در ساعت است. تحقیق و توسعه برای میشلین آمریکای شمالی نیز در گرین ویل واقع شده است و یک مسیر آزمایشی و مرکز توزیع در نزدیکی آن واقع شده است. در سال 1985، این شرکت دفتر مرکزی خود را به گرین ویل منتقل کرد.
این منطقه در سال 1992 در کانون توجه بین المللی قرار گرفت، زمانی که BMW اعلام کرد که اولین کارخانه تولیدی خود را در خارج از آلمان در شهرستان اسپارتانبورگ قرار خواهد داد. روزنامه ها و مجلات به "کمربند بوم" در جنوب شرقی در امتداد I-85 توجه کردند. در زمانی که صنعت خودروسازی ایالات متحده تازه از رکود خارج شده بود و شهرهای ایالات متحده به دنبال منابع شغلی جدید بودند، تأسیسات BMW وعده داد که 2000 شغل مستقیم ایجاد کند و شاید 10000 شغل دیگر ایجاد کند. مردم محلی سرمست تی شرت هایی پوشیدند که ورود "Bubba Motor Works" را اعلام می کرد.
اعلامیه BMW به سرفصل های بین المللی تبدیل شد و سر و صدایی محلی ایجاد کرد زیرا BMW یک محصول مصرفی لوکس شناخته شده و نامی آشنا است. اما پشت این سرمایهگذاری بسیار مشهود، چندین دهه سرمایهگذاری توسط شرکتهایی وجود داشت که نام آشنا نبودند، اما به شهرت جهانی برای شایستگی در مهارتهای صنعتی کمک کرده بودند که BMW را به این منطقه جذب میکرد. تاریخ توسعه اقتصادی در ایالت بالا نشاندهنده یک مدل برای موفقیت در اقتصاد جهانی است: پایه محکمی از شرکتهای کارآفرین متوسط که به طور مستمر در تولید اولیه نوآوری میکنند و نیروی کاری را به کار میگیرند که مهارتهایشان مرتباً بر خلاف استانداردهای جهانی ارتقا مییابد. چهار عامل برای موفقیت حیاتی است:
- رهبران رویایی که استراتژی توسعه اقتصادی مشخصی دارند و فعالانه برای استخدام شرکت های بین المللی کار می کنند.
- فضای کسب و کار مهمان نواز و اخلاق کاری مثبت که شرکت های تولیدی نوآوری را که به دنبال سرمایه گذاری بلندمدت هستند جذب می کند.
- آموزش شخصیسازی و ارتقاء تدریجی مهارت های کارگران؛
- و همکاری در جامعه تجاری و بین تجارت و دولت برای بهبود کیفیت و عملکرد تجاری.
اولین کسب و کارهای بزرگ در یک منطقه اغلب رهبری و بستر را برای توسعه و رشد جامعه فراهم می کنند. پایگاه صنعتی و شخصیت آنها چشم انداز کسانی را که بعداً می آیند و ارتباط بین جامعه و اقتصاد گسترده تر را فراهم می کنند، شکل می دهد.
در ایالت بالا، سرمایه گذاری خارجی در اسپارتانبورگ آغاز شد و پایه آن شرکت های بزرگ نساجی بود. زمانی که راجر میلیکن، مدیرعامل Milliken & Company، دفتر مرکزی شرکت و خانواده اش را از نیویورک به اسپارتانبورگ در سال 1954 منتقل کرد، تعدادی نیرو را به حرکت درآورد که در نهایت قدرت اقتصادی را به منطقه به عنوان یک مرکز جهانی به ارمغان آورد. Milliken نیاز به رقابت با واردات ارزان قیمت را از طریق نوسازی تجهیزات و افزایش سطح مهارت برای بهبود کیفیت و تحت کنترل درآوردن هزینه های نیروی کار دید. در اواخر دهه 1950، او شروع به ترغیب تولیدکنندگان آلمانی و سوئیسی کرد که صنعت نساجی را تامین می کردند تا مغازه ای را در اسپارتانبورگ نزدیک به مشتریان خود راه اندازی کنند. برای بسیاری از ساکنان محلی، ورود Milliken و سایر مدیران شمالی اولین نفوذ "خارجی" در منطقه بود. این نیاز به پیشرفت در آموزش را برجسته کرد و حتی قبل از ورود شرکت های خارجی، نگرش های جهانی را به همراه داشت.
ریچارد ا. توکی رویاپردازی بود که متوجه شد باید فرصتهایی را برای صنعت نساجی رو به زوال که پایه اصلی اقتصادی منطقه بود، ایجاد کرد. مردم در اسپارتانبورگ پذیرای سرمایهگذاری خارجی بودند، زیرا جایگزینها مشاغل ضعیف در کارخانههای نساجی یا مرغداری یا اصلاً نداشتن شغل بود. توکی برای یافتن سرمایه گذار به نمایشگاه های ماشین آلات نساجی در خارج از کشور رفت و شبکه گسترده ای از ارتباطات تجاری در اروپا ایجاد کرد. در سال 1965، او تنها در چهار روز به تأسیس پایگاه ایالات متحده برای Menzel آلمان کمک کرد، از جمله یافتن مسکن برای مدیر کارخانه و یافتن شخصی برای نوشتن اوراق مشارکت برای شرکت. زمانی که کورت زیمرلی، مدیرعامل زیما، برای اولین بار نقل مکان به منطقه را بررسی کرد، توکی او را تا بانک ها همراهی کرد و او را به رهبران جامعه معرفی کرد. توکی گاهی به دلیل توجه بیشتر به سرمایهگذاران خارجی نسبت به شرکتهای محلی مورد انتقاد قرار میگرفت، اما تداوم او در رشد شغل نتیجه داد که در نهایت به سود تامینکنندگان محلی از خدمه ساختوساز تا خردهفروشان بود.
توکی مورد توجه بسیاری از رهبران مدنی بود و متحدان او شامل فرمانداران و معاونان کارولینای جنوبی بودند. او از آنها خواست تا با اصلاح قوانین الکل برای تسهیل واردات شراب، ایالت بالا را برای اروپایی ها جذاب تر کنند. توکی به تأسیس مؤسسات مختلفی کمک کرد که ظاهری بینالمللی به اسپارتانبورگ بخشید، و او پیشنهادات فرهنگی و آموزشی آن را با راهاندازی رویدادهای اجتماعی مانند جشنواره اکتبر آلمانی به سبک آلمانی و با همکاری با مقامات محلی برای ایجاد یک قابلیت تلویزیونی آموزشی دولتی بهبود بخشید. بریدگیفضای کسب و کار ایالت بالا برای سرمایه گذاری بلندمدت بیرونی مهمان نواز بود و اخلاق کاری محلی برای شرکت های نوآور جذاب بود. اسپارتانبورگ اولین شهر از دو شهر بود که موج خارجی را گرفت، که در دهه 1960 با مجموعه ای از شرکت های متوسط شروع شد که به جای خرید شرکت های آمریکایی، سایت های سبز خود را تأسیس کردند. آن شرکت ها ماندند و گسترش یافتند، اغلب به این دلیل که کارآفرینان آنها متعهد به رشد در اسپارتانبورگ بودند. برخی از مهاجران در نهایت شهروند ایالات متحده و رهبران جامعه شدند.
چندین جنبه سرمایه گذاری خارجی در این منطقه قابل توجه است:
صنعت نساجی پایگاهی برای مشتریان ایجاد کرد، اما قابلیتهای فنی شرکتهایی که وارد این منطقه شدند محدود به یک صنعت نبود. آنها را می توان به بسیاری دیگر تعمیم داد.
شرکت های خارجی به تدریج کارکردها، بازارها و مهارت های منطقه را گسترش دادند. توابع تمایل داشتند از فروش و خدمات به تولید گسترش پیدا کنند. بازارها تمایل به گسترش از منطقه ای به آمریکای شمالی به خارج از کشور داشتند. یک دفتر منطقه ای اغلب به دفتر مرکزی آمریکای شمالی تبدیل می شد. در ابتدا، شرکتها فناوری، استانداردها و مهارتها را از مادر خارجی منتقل کردند. در نهایت، بسیاری از واحدهای ایالات متحده از والدین بهتر عمل کردند و آنها را آموزش دادند. طبق نظرسنجی اتاق بازرگانی گرینویل در سال 1993 از 87 شرکت خارجی، 80٪ از زمان ورود آنها به ایالت بالا گسترش یافته بودند و حدود 55٪ در حال برنامه ریزی یک پروژه سرمایه گذاری سرمایه در سه سال آینده بودند.
اولین شرکت های خارجی عموماً متوسط بودند. آنها افرادی را فرستاده بودند که می توانستند سرمایه گذاری های جدیدی را از ابتدا بسازند و به آنها استقلال قابل توجهی برای انجام این کار اعطا کرده بودند. بنابراین، عملیات ایالات متحده به جای شاخه های تابع غول های چند ملیتی، بسیار مستقل بود. و مدیران خارجی در ایالات متحده کارآفرینانی بودند که متعهد به رشد کسب و کار محلی بودند، نه مهاجرانی که دوره های شغلی کوتاهی داشتند. بقا به درجه بالایی از نوآوری تکنولوژیکی بستگی دارد.
شرکتها عموماً تنها چند خارجی را فرستادند که برخی از آنها شهروند ایالات متحده شدند. تعداد زیاد استخدامهای آمریکایی به شرکتها رنگ و بوی آمریکایی داد. اولین نمایندگان شرکت های خارجی اروپایی های تحصیل کرده، انگلیسی زبان و جهان وطنی بودند که می توانستند به راحتی با جمعیت محلی ترکیب شوند. سوئیس، اتریش و آلمان -کشورهایی که قصد حفظ خلوص زبان یا سنتهای جداییطلب را ندارند- اغلب نماینده بودند. علاوه بر این، شرکتهای اصلی نامهای معروفی نداشتند، چندان قابل مشاهده نبودند و برای شهروندان عادی علاقه خاصی نداشتند. اما شرکت های جدید سبک فرهنگی داشتند که مکمل فرهنگ محلی بود. به گفته رهبران محلی، زمان زیادی طول کشید تا اکثر مردم متوجه شوند که چند شرکت خارجی در اسپارتانبورگ وجود دارد.
از جمله اولین شرکت های خارجی که در این منطقه مستقر شد، Rieter Machine Works از Winterthur، سوئیس بود. ریتر، که اولین رئیس ایالات متحده از دوستان راجر میلیکن بود، در سال 1959 دفتر فروش و خدمات خود را در اسپارتانبورگ قرار داد، زیرا صنعت نساجی ایالات متحده در آن زمان 30 تا 35 درصد بازار آن را داشت. (اکنون 20 درصد است). اگرچه این شرکت تفاوت های زیادی بین فعالیت در سوئیس و ایالات متحده پیدا کرد - از اندازه گیری تا استانداردهای کیفیت - اما دریافت که می تواند استعداد کارآفرینی آمریکایی را با دقت فنی سوئیس برای دستیابی به نتایج برجسته ترکیب کند. اولی اشمید، مدیر عامل فعلی Rieter در ایالات متحده، در سال 1970 به Rieter در سوئیس پیوست، در سال 1980 به ایالات متحده نقل مکان کرد و شهروند ایالات متحده شد.
از آنجایی که ایالت بالادست برای سرمایه گذاران خارجی مهمان نواز بود، گسترش از دفاتر فروش و خدمات به تولید آغاز شد. منزل، اهل بیلهفلد، آلمان، در سال 1965 دفتر فروش خود را در اسپارتانبورگ تأسیس کرد، اما خیلی زود متوجه شد که ساخت ماشینآلات در آنجا عملیتر است. این اولین شرکت اروپایی بود که این کار را کرد و حضورش راه را برای دیگران هموار کرد. منزل یک سیستم جابجایی مواد نوآورانه برای بچینگ رول بزرگ ایجاد کرد که علاوه بر منسوجات در پلاستیک، فایبرگلاس، لاستیک و سایر کاربردها استفاده میشود. اکنون سه برابر اندازه اصلی خود، ماشینآلاتی را در ایالات متحده تولید میکند که در آلمان نمیسازد و کمتر از ۴۰ درصد درآمد خود را از صنعت نساجی به دست میآورد.
کارآفرینان جهان وطنی مانند هانس بالمر با موج اولیه آلمان و سوئیس آمدند. در سال 1972 در سن 25 سالگی، بالمر برای یک مأموریت دو ساله از سوئیس به عنوان نماینده برادران لوپف در ایالات متحده فرستاده شد. به جای این که فقط دو سال بماند، با یک آمریکایی ازدواج کرد و در سال 1985، تجارت خود به نام سیمتک را تأسیس کرد. در حال حاضر، با فروش نزدیک به 50 میلیون دلار، Symtech از بهترین مدلهای شراکت زنجیره تامین برای ادغام تجهیزات تولیدی از چندین تامینکننده برای مشتریان خود استفاده میکند. بالمر همچنین شرکت های خارجی دیگری را به اسپارتانبورگ آورده است و او جانشین کرت زیمرلی به عنوان رئیس کمیته بین المللی اتاق بازرگانی منطقه اسپارتانبورگ شد.
یک استثناء برای غلبه شرکت های کوچک و متوسط در جهش اولیه خارجی، غول شیمیایی آلمانی Hoechst بود. Hoechst ریشه های محلی خود را در سرمایه گذاری مشترک خود با Hercules، یک شرکت شیمیایی ایالات متحده در سال 1967 دنبال می کند. (در سال 1987، Hoechst با Celanese ادغام شد و Hoechst Celanese را تشکیل داد.) این شرکت دارای مواد خام و کارخانه های فیبر در منطقه است. تنها در کارخانه شیمیایی، سرمایه گذاری سهام در مجموع نزدیک به نیم میلیارد دلار است. یک سازمان واقعا جهانی، هوچست یک نیروی جهانی در اسپارتانبورگ است. این به کسب و کار خود در ایالات متحده استقلال نسبی می دهد، اما پیوندهای بین فرهنگی را از طریق تبادل کارکنان و انتقال فناوری بین اسپارتانبورگ و سایر امکانات در سراسر جهان ایجاد می کند.
هوخست علاوه بر ایجاد مشاغل به اسپارتانبورگ، رهبر محلی مهم دیگری را نیز به ارمغان آورد: پل فورستر. در سال 1967، فورستر با قراردادی چهار ساله از آلمان به اسپارتانبورگ نقل مکان کرد تا کارخانه الیاف را اداره کند. قرارداد تا زمان بازنشستگی او در سال 1990 تمدید شد. Foerster یک کود متقابل فرهنگی، Hoechst Celanese را به یک کمک کننده مهم خیریه در منطقه تبدیل کرد، علیرغم فقدان یک سنت خیریه در آلمان. امروز فورستر کنسول افتخاری آلمان، رابط اروپا برای کارولینای جنوبی، رئیس سابق اتاق بازرگانی منطقه اسپارتانبورگ، و مسئول بیشتر ترافیک بینالمللی از طریق اسپارتانبورگ است.
در دهه 1980، جذب سرمایه گذاری خارجی به یک استراتژی واضح برای گرینویل و همچنین اسپارتانبورگ تبدیل شد. گرین ویل از سال 1985 برنامه استخدام ستادی موفقی داشته است و در سال 1993، 14 شرکت خارجی اعلام کردند که دفاتر مرکزی جدید منطقه ای باز خواهند کرد یا دفاتر موجود را در شهر گسترش خواهند داد. تا سال 1994، شرکتهای آلمانی با 65 شرکت از 215 شرکت خارجی منطقه، همچنان در ایالت بالا تسلط داشتند. شرکت های بریتانیایی با 43 نفر دوم و ژاپنی ها با 29 نفر سوم شدند. اگرچه تنها 16 شرکت فرانسوی وجود داشت، اما به دلیل اندازه بزرگ میشلن، اشتغال در آنها تقریباً به اندازه شرکت های آلمانی بود. شرکت های خدماتی متعلق به خارجی مستقر در منطقه نیز هست. مجموعه سوپرمارکتهای Ahold of Netherlands، یکی از اعضای اتحادیه خردهفروشی اروپا، 4000 نفر را از طریق زنجیره Bi-Lo خود که مقر آن در گرینویل است، در ایالت بالا استخدام میکند.
نگرش خوب کافی نیست. مهارت های کارگران باید مطابق با استانداردهای بین المللی باشد. برای بیش از 30 سال، ایالت تلاشهای مشترکی را برای ارائه آموزشهای فنی برجسته انجام داده است - عاملی حیاتی در گسترش مشاغل تولیدی با دستمزد بالا در منطقه اسپارتانبورگ-گرینویل.
برخلاف تصور عمومی، دستمزدهای پایین یا مشوق های مالیاتی دلیل اصلی جذب اولین شرکت های خارجی به منطقه ایالت کارولینای جنوبی نبود. در واقع، مطالعات اخیر جیمز هاینز از دانشکده دولتی جان اف کندی دانشگاه هاروارد نشان داده است که مشوقهای مالیاتی ایالتی و دیگر محلی نقش کمی در محل استقرار شرکتهای خارجی کسبوکار خود در ایالات متحده بازی میکنند. سرمایهگذاران خارجی گاهی اوقات تصمیم میگیرند که در یک مکان خاص در ایالات متحده قرار بگیرند، اگر برای پرداخت مالیات ایالتی اعتبار مالیاتی در خانه دریافت کنند، اما به طور کلی، عوامل تجاری نقش بزرگتری دارند. جذابیت اصلی کارولینای جنوبی شایستگی نیروی کار آن است.
حفظ شرکتهای محلی در محیطی که شرکتهای کلاس جهانی به دنبال فنآوری و مهارتهای بهتر آمده بودند غیرممکن بود.
هیئت ایالتی کارولینای جنوبی برای آموزش فنی و جامع آموزش فنی سفارشی و رایگان کارگران و سرپرستان آینده را به شرکت هایی ارائه می دهد که سرمایه گذاری جدیدی را برای ایالت به ارمغان می آورند. هیئت مدیره کارکنان را برای تهیه کتابچه راهنما، مصاحبه با کارگران و آموزش کلاس ها بر اساس الزامات فنی تعیین شده توسط شرکت تعیین می کند. شرکت موظف به استخدام کارگری نیست که دوره آموزشی را تکمیل کند و همچنین کارگران مجبور به پذیرش هیچ پیشنهاد کاری نیستند. در برخی موارد، دولت برای اعزام ناظران خط اول برای آموزش به جاهای دیگر، حتی در یک کشور خارجی، هزینه خواهد کرد. مزایای آموزشی برای توسعه تاسیسات عمده و همچنین برای سایت های جدید اعمال می شود. یک ابتکار مرتبط، برنامه خرید کارولینای جنوبی است که از سیستم های موجودی به موقع با یافتن تامین کنندگان محلی پشتیبانی می کند.
شبکه ای از 16 کالج فنی، مدارس ویژه فناوری دولتی را اداره می کند، از جمله کالج فنی گرین ویل، که توسط US News & World Report به عنوان یکی از بهترین مدارس فنی در کشور رتبه بندی شده است. مدارس ویژه فناوری دولتی که در سال 1961 به عنوان یک برنامه خراب برای مقابله با ناامیدی اقتصادی طراحی شد، اکنون یک مدل ملی است. از زمان آغاز به کار این شبکه، بیش از 145000 کارگر را برای حدود 1200 تأسیسات، از جمله بیش از 30،000 برای صنعت نساجی، 34،000 برای فلزکاری و نزدیک به 18،000 برای تجارت ماشین آلات الکتریکی و الکترونیکی آموزش داده است. در سال مالی 1992-1993، بیش از 6400 نفر برای 121 شرکت، از جمله شرکت های آمریکایی مانند Tupperware و Perdue، آموزش دیدند که هزینه ای در حدود 6.4 میلیون دلار برای ایالت داشت. شرکتها همچنین میتوانند از آموزشهای موسسه کیفیت توسعه شرکت، یک سرمایهگذاری غیرانتفاعی خصوصی که از هیئت توسعه اقتصادی ایالت منشعب شده است، که با کالجهای فنی ایالت، دانشگاه کارولینای جنوبی در اسپارتانبورگ، و اتاقهای بازرگانی محلی شریک است، استفاده کنند.
برای شرکت های آلمانی و ژاپنی با استانداردهای فنی و کیفی بالا، چنین آموزش هایی مشوق اصلی است. میتا کارولینای جنوبی، یک تولید کننده تونر ژاپنی، پس از ورود به گرینویل در سال 1991، از مدارس ویژه فناوری دولتی برای ایجاد نیروی کار در ایالات متحده استفاده کرد تا برای بازار آمریکای شمالی تولید کند. از 150 کارمند فعلی آن، تنها ده ها مدیر ارشد ژاپنی هستند (روسای مهندسی و منابع انسانی آمریکایی هستند)، و تکنسین های ژاپنی تنها برای نصب ماشین آلات و عیب یابی در زمان راه اندازی شرکت حضور داشتند. برخی از مدیران خارجی می خواهند که نیروی کار از استانداردهای بالاتری برخوردار باشد و کارآموزی به سبک آلمانی در دستور کار است.
کیفیت آموزش عمومی نیز به دلیل سرمایه گذاری تجاری جدید بهبود یافته است. شرکتهای خارجی با ارائه یک پایه مالیاتی مناسب و چشماندازی قوی از آنچه آموزش باید باشد، با تعیین استانداردهای بالا برای دانش کارگران کمک کردند. اما به گفته فرهنگیان، حضور شرکت های خارجی بهانه ای برای تغییر بود، نه عامل آن. علاقه و سرمایه گذاری محلی در اصلاحات آموزشی از دهه 1950 ثابت بوده است، و در دهه 1980، بخش های دولتی و خصوصی برای افزایش مالیات بر فروش برای افزایش 30 درصدی بودجه مدارس همکاری کردند. این ایالت شاهد افزایش 128 امتیازی در میانگین نمرات SAT بود و ریچارد رایلی، فرماندار کارولینای جنوبی در این دهه، به عنوان وزیر آموزش به کابینه کلینتون پیوست. اگرچه پیشرفتهای گستردهای در کل سیستم آموزش عمومی وجود داشت، نوآوریهای خاصی در زمینههای آموزش زبان، جغرافیای جهان و فرهنگهای جهانی به وجود آمد. دبیرستان ناحیه 7 اسپارتانبورگ یکی از اولین مدارس در ایالات متحده بود که دوره های تعیین سطح پیشرفته را ارائه کرد و همچنان جوایز دستاوردهای کاخ سفید را دریافت می کند - تنها دبیرستان در کشور که گفته می شود سه بار برنده شده است. دبیرستان ساوتساید گرینویل تنها دبیرستان کارولینای جنوبی و یکی از معدود دبیرستانها در ایالات متحده است که مدرک بینالمللی لیسانس را اعطا میکند. این برنامه از برنامه های درسی مدارس اروپایی الگوبرداری شده است و دانش آموزان علاقه مند را قادر می سازد تا برای حضور در دانشگاه های اروپایی آماده شوند.
آگاهی بینالمللی و تواناییهای در سطح جهانی نیز در کالجها و دانشگاههای ایالت Upstate در اولویت است. مهارت در ریاضیات، علوم، کامپیوتر و فناوری به دلیل پایگاه صنعتی منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با این حال، مربیان همچنین در حال ارتقاء آموزش زبان، برنامه های تبادل، و کارآموزی در خارج از کشور هستند. برای دومی، به ویژه، شرکت های خارجی منبع کلیدی هستند که ساکنان محلی را به بسیاری از نقاط جهان متصل می کند.
شرکتهایی که تازه وارد ایالت بالا شدهاند، همکاری بینتجاری و بین بخشی قوی را کشف میکنند که نه تنها عملکرد تجاری را برای شرکتهای داخلی و خارجی افزایش میدهد، بلکه اقتصاد منطقه را نیز تقویت میکند. مدیران شرکت بارها در مورد شبکه قوی، تبادل یادگیری در بین مشاغل و همچنین همکاری بین مشاغل و دولت اظهار نظر می کنند.
اتاقهای بازرگانی قوی و فعال، کاتالیزورهای بسیاری از همکاریها هستند، ارتباطات را ایجاد میکنند و برنامههایی را که به عنوان زیرساخت همکاری عمل میکنند، اجرا میکنند. اتاق بازرگانی منطقه اسپارتانبورگ دارای 1800 عضو از 13 شهرداری است که هفت شورای منطقه را تشکیل می دهند. در سال 1989، به بنیاد شهرستان اسپارتانبورگ - یک سازمان خیریه که از فعالیتهای اجتماعی حمایت میکند - و سایر گروهها پیوست تا پروژه اجماع را راهاندازی کند، یک فعالیت تعیین اولویت جامعه بر اساس مجموعهای از شاخصهای حیاتی «سلامت» جامعه اسپارتانبورگ. این پروژه با حدود 75 رهبر آغاز شد و در نهایت بازخورد بسیاری از شهروندان را دریافت کرد. این منجر به آموزش بزرگسالان، برنامههایی برای جلوگیری از بارداری نوجوانان و رهبری اسپارتانبورگ، برنامهای که رهبران جامعه را آموزش میدهد، شده است.
اتاق اسپارتانبورگ برنامه هایی را ارائه می دهد که به طور مستقیم عملکرد تجاری را بهبود بخشیده است. این یک "معاون کیفیت" دارد - دفتری غیر معمول که نشان دهنده نقش فعال اتاق در صنعت است و شرکت های نوآور را تشویق می کند از یکدیگر بیاموزند. در سال 1981، Milliken یک برنامه کیفیت داخلی پیشگام را ایجاد کرد که منجر به یک رشته جوایز شد: جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج آمریکایی، جایزه کیفیت بریتانیا، جوایز کانادا برای تعالی کسب و کار، و جایزه کیفیت اروپا. Milliken اولین و در برخی موارد تنها تامین کننده پارچه بود که جوایز کیفیت را از جنرال موتورز، فورد و کرایسلر دریافت کرد. با الهام از Milliken، کمیته کیفیت اتاق، برنامه کیفیت در محل کار را در سال 1984، در اوایل جنبش کیفیت جامع ایالات متحده، راه اندازی کرد. این برنامه علاوه بر آموزش شرکتهای محلی متعدد، از جمله شرکتهایی که دارای کیفیت یا کارکنان آموزشی نیستند، اصول کیفیت را به بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی مانند United Way نیز تعمیم داد.
اتاق بازرگانی گرینویل - بزرگترین اتاق بازرگانی ایالت با 3000 عضو - نیز همکاری را تسهیل می کند. شرکتها بهترین ایدهها را مبادله میکنند، کارمندان را برای یافتن شغل بررسی میکنند، شرکتهای جدید را تشویق میکنند تا به منطقه بیایند، مشکلات یکدیگر را حل کنند، و حتی گاهی اوقات به یکدیگر کارمندان قرض میدهند. یک گروه بحث ماهانه تولیدکنندگان تحت حمایت اتاق به مشکلات روابط کارکنان کمک می کند - چیزی که به ویژه برای شرکت های خارجی که نیروی کار ایالات متحده را استخدام می کنند مفید است - و با پخش رزومه ها و لیست اسامی به عنوان یک شبکه کاریابی عمل می کند. وقتی سارا لی کارخانه ای را در گرین ویل افتتاح کرد، مدیر کارخانه فوجی به شرکت کمک کرد تا تیم های کارگری را پیاده سازی کند. نماینده یک شرکت کوچکتر که در آن منطقه اغوا شده بود، در یک شام "چمبر" اظهار داشت که این شرکت نمی تواند فوراً از عهده فعالیت منابع انسانی برآید. سایر تولیدکنندگان حاضر، از جمله میتا، داوطلب شدند تا تیمی از افراد خود را برای خدمت در دوره موقت، بررسی رزومه و انجام استخدام بسازند.
همکاری به طور فزاینده ای فراتر از حوزه های قضایی سیاسی گسترش می یابد. یک فرودگاه مشترک به شکستن سد بین دو شهر کمک کرد و جلب رضایت BMW مستلزم همکاری بیشتر بود. سیستمهای بیمارستانی اسپارتانبورگ و گرینویل با تشویق از تماس دفتر فرماندار، پیشنهاد مشترکی درباره خدمات پزشکی در این منطقه برای BMW نوشتند. این دو شهر برای سرمایه گذاری تجاری با هم رقابت می کنند و نبردهای زمینی به ویژه در میان سیاستمداران محلی ادامه دارد. اما همچنین مقدار زیادی از فعالیت های تعاونی و همپوشانی وجود دارد. گرین ویل از موفقیت های اسپارتانبورگ لذت می برد و بالعکس. در پس این نگرش ها چیزی بیشتر از میل ساده به دوستی وجود دارد. رهبران منطقه به طور فزاینده ای به سرنوشت مشترک خود اذعان می کنند زیرا فشارهای رشد و استرس بر زیرساخت های موجود باعث افزایش تقاضا برای منابع محلی می شود. بسیاری از بازرگانان اسپارتانبورگ خواستار همکاری بیشتر بین اسپارتانبورگ و گرینویل و بین تجارت و دولت و حتی ادغام شهرها و شهرستان ها در یک منطقه شهری هستند. سابقه موفقیت ایالت Upstate در پرداختن به چالشهای تبدیل شدن به یک سازنده در سطح جهانی همچنان مورد آزمایش قرار خواهد گرفت زیرا فرصتهای حاصل از دستیابی به شایستگی جهانی باعث ایجاد چالشهای رشد پایدار میشود.
از مردم اسپارتانبورگ و گرینویل در مورد تأثیر شرکت های خارجی در منطقه خود بپرسید و آنها بلافاصله به فرهنگ و غذا روی می آورند: جشنواره بین المللی سالانه. باغ چای ژاپنی که گفته می شود تنها باغ معتبر در ایالات متحده در خارج از سفارت ژاپن در واشنگتن است. تعداد شگفت انگیز سازمان های بین المللی سرانه؛ و بسیاری از روابط خواهر و برادر. اما تأثیر واقعی بیشتر به باز کردن ذهن ها مربوط می شود تا تغییر عادات غذایی. ساکنان محلی، با افق های گسترده و استانداردهای بالاتر، جهانی تر شده اند.
حضور شرکتهای خارجی سطح آدرنالین جامعه تجاری را بالا برد و دیدگاه جدیدی را ارائه داد که نارضایتی از شیوههای سنتی را افزایش داد و مردم را به بهبود انگیزه داد. حفظ شرکتهای محلی در محیطی که شرکتهای کلاس جهانی به دنبال فنآوری و مهارتهای بهتر آمده بودند غیرممکن بود. رهبران کسب و کار و نیروی کار اکنون از استانداردهای جهانی آگاهی بیشتری دارند. تامین کنندگان شرکت های خارجی به آنها اعتبار می دهند که استانداردها را به سطح جهانی ارتقا می دهند.
نگرانی اصلی ساکنان در مورد شرکت های خارجی - نگرانی که با اکراه اما به طور مداوم ابراز می شود - این است که آیا آنها پول اهدا می کنند یا رهبری به جامعه ارائه می دهند. تنشها اغلب بر اساس خدمات اجتماعی شکل میگیرند، اما مشکلات واقعی ناشی از سوء ظن ساکنان محلی است که شرکتهای خارجی که سرمایه را به یک جامعه منتقل میکنند، میتوانند به راحتی آن را دوباره منتقل کنند و مردم محلی قدرتی برای متوقف کردن آنها نخواهند داشت. آموزش شرکت های خارجی، بسیاری از آنها از کشورهایی که شبکه اجتماعی آنها تنها توسط دولت پشتیبانی می شود، در مورد سنت های خودیاری، داوطلبانه و خیریه ایالات متحده به زمان نیاز دارد. اما استثناهای قابل توجه و افزایش حمایت جامعه از سوی شرکت های خارجی وجود دارد. کورت زیمرلی، پل فورستر و هانس بالمر مکرراً به عنوان نمونه هایی از مهاجرانی که رهبران جامعه شدند نام برده می شوند. اولی اشمید مجموعه ای از پول را از ریتر برای خرج کردن در کمک های محلی اختیاری به دست آورد. BMW امکانات جدید خود را برای رویدادهای اجتماعی در دسترس قرار می دهد. چرخه خوشامدگویی خودتقویتکننده موفق میشود، زیرا فضای کسبوکار مهماننواز ایالت بالادست، محیطی را ایجاد میکند که در آن رهبران جهانوطن مایل به تعهدات عمیق به جامعه هستند.
علاوه بر این، دیدگاه مردم محلی به طور کلی مثبت است زیرا سرمایه گذاری خارجی و خارجی به حفظ و گسترش شرکت های داخلی در منطقه کمک کرده است. برای مثال، یکی از قدیمیترین شرکتهای اسپارتانبورگ، Hersey Measurement، توسط سرمایهگذاری مشترک بین یک شرکت آمریکایی و یک شرکت آلمانی نجات یافت. Hersey در سال 1859 برای تولید پمپ های دوار، پیچ و مهره و ماشین آلات عمومی تاسیس شد و صاحبان جدید آن از آتلانتا تصمیم گرفتند شرکت را در اسپارتانبورگ به دلیل نیروی کار عالی نگه دارند. آنها عملیات را گسترش دادند و یک کارخانه جدید ساختند که اندازه تأسیسات محلی آن را دو برابر کرد. Lockwood Greene Engineers، یکی از قدیمیترین شرکتهای خدمات مهندسی در ایالات متحده، پس از شکست در خرید مدیریت، توسط یک شرکت آلمانی تقویت شد. Metromont Materials، پیشرو در بتن، توسط یک شرکت بریتانیایی پس از ترک این صنعت توسط شرکتهای بزرگ آمریکایی خریداری شد. و مردم محلی گزارش میدهند که حتی برای ساکنانی که در تأسیسات متعلق به خارجی کار نمیکنند، شغلها در نتیجه سرمایهگذاری خارجی در کل منطقه، دستمزد بهتر و کیفیت بهتری دارند.
دیدگاه مردم محلی به طور کلی مثبت است زیرا سرمایه گذاری خارجی و خارجی به حفظ و گسترش شرکت های داخلی در منطقه کمک کرده است.
داستان منطقه اسپارتانبورگ-گرینویل نشان میدهد که برای به دست آوردن ذهنیت کلاس جهانی جدید چه چیزی لازم است. شهرها و مناطق باید به مراکز مهارت های مرتبط جهانی تبدیل شوند تا بتوانند مشاغل و مردم محلی را رونق دهند. کسبوکارهای کلاس جهانی به مفاهیم، شایستگی و ارتباطات نیاز دارند و مکانهای در کلاس جهانی میتوانند با ارائه قابلیتهایی در نوآوری، تولید یا تجارت به رشد این داراییهای جهانی کمک کنند. شهرها و مناطق تا حدی رونق خواهند گرفت که کسب و کارها و افراد موجود در آنها می توانند با حضور در آنجا به جای جای دیگری بهتر توسعه پیدا کنند.
برای ایجاد این قابلیت، جوامع هم به آهنربا و هم به چسب نیاز دارند. آنها باید آهنرباهایی داشته باشند که جریانی از منابع خارجی - افراد یا شرکتهای جدید - را برای گسترش مهارتها، گسترش افقها و نگهداشتن آینه مقایسهای با استانداردهای جهانی جذب کنند. این جریان ممکن است شامل مشتریان، سرمایه گذاران خارجی، شرکت های خارجی، دانشجویان یا مسافران تجاری باشد. جوامع همچنین به چسب اجتماعی نیاز دارند - راهی برای گرد هم آوردن مردم برای تعریف خیر مشترک، ایجاد برنامه های مشترک و شناسایی استراتژی هایی که به نفع طیف وسیعی از افراد و سازمان ها باشد. علاوه بر زیرساختهای فیزیکی که از زندگی و کار روزمره پشتیبانی میکند - جادهها، متروها، فاضلابها، برق و سیستمهای ارتباطی - جوامع به زیرساختی برای همکاری برای حل مشکلات و ایجاد آینده نیاز دارند. رهبران جامعه باید تلاشهای مشترکی را انجام دهند تا ارتباطات آنها را با اقتصاد جهانی تقویت کند تا کسبوکارهای اشتغالزا را جذب و حفظ کنند.
و رهبران کسب و کار باید درک کنند که چگونه جوامع محلی قوی می توانند به آنها کمک کنند تا در سطح جهانی رقابتی تر شوند. کسب و کارها از سرمایه گذاری در مهارت های اصلی منطقه سود می برند. آنها نه تنها از ایجاد منابع خاص شرکت بلکه از ایجاد پیوندهای خارج از شرکت نیز سود می برند. همکاری های محلی با غول های بین المللی که در منطقه خود فعالیت می کنند می تواند به شرکت های کوچکتر کمک کند تا استانداردهای خود را بالا ببرند و آنها را به بازارهای گسترده تر و جهانی تر سوق دهند. رهبران شرکتهای بزرگ میتوانند رقابتپذیری خود را با ایجاد یک محیط حمایتی در مکانهای اصلی که در آن فعالیت میکنند تقویت کنند تا از در دسترس بودن تامینکنندگان با بالاترین کیفیت، نیروی کار، استانداردهای زندگی برای کارکنان خود و فرصتهایی برای مشارکت با رهبران محلی اطمینان حاصل کنند.
منبع: HBR