چگونه ترس از تعارض را کنار بگذاریم و به راحتی وارد مکالمه شویم
سخن مشاور مدیریت:
اکثر ماها دوست نداریم در جلسه و بحثی که نشان دهندهی تعارض هست شرکت کنیم. به جای اینکه با مشکل به صورت مستقیم مواجه بشیم سعی میکنیم فقط «خوب رفتار کنیم» و بعد از آن احتمالا می نشینیم و زمان زیادی رو با خودمون صحبت میکنیم (خودخوری میکنیم) که ناراحتیم و خسته شدیم و ای کاش جور دیگری رفتار میکردیم و ای کاش اینطور نمیشدو فلان پاسخ رو طور دیگری میدادیم و….. . این سه تا مورد رو خیلی دقیق بخونید چون تا انتهای مقاله همراه ماست:
- همکار من مجددا من رو موقع صحبت کردن متوقف کرد. قرار بود کار رو با هم انجام بدیم اما با این رفتار قصد داره نشون بده که اون رئیس هست. فقط سعی میکنه من رو جلوی تیم خراب کنه. چندین بار توی ذهنم مرور کردم چطور میتونستم حالش رو بگیرم.
- یکی باید به یکی از بچههای تیم من بگه که این نوع صحبت کردن و رفتار روی تیم تاثیر میگذاره. اما من دارم صبوری میکنم و از کنارش رد میشوم. چند روزی هست که در موردش دارم با خودم صحبت میکنم و از بس ذهنم رو درگیر خودش کرده هیچ کاری رو نمیتونم تموم کنم.
- من حدس میزنم بعد از جلسه به من چی میخوان بگن. حتما میگن که بخاطر محدودیت بودجه امکان اجرا نداریم. اصلا همین حالا بهتره بیخیالش بشم.
آشنا بود؟ اینها مثالهایی هستند که اکثرا در جلسات کوچینگ مطرح میشوند.
مشکل اینجاست، شما فکر میکنید از تنازع و تعارض دوری میکنید اما در نتیجه این رفتارهایی که منجر به فقط «خوب رفتار کردن» میشوند، هزینهی بسیار بالایی برای شرکت بجا میگذارند. شما با انجام این کار، ارتباطی را ایجاد میکنید که نه اصیل است و نه سازنده. سلامتی و اعتماد به نفس شما هم در نهایت تهدید میشود و در نتیجه قربانی اصلی هم خود شمایید اما فکر میکنید که رفتار خوبی داشتید، دست کم در موقعیتی که ممکن بود بد پیش برود. تازه شرکت و یا کسب و کار شما هم بخاطر اینکه شما با جدی ترین آدم توی جمع همیشه مصالحه میکنید در حال ضرر است. حال باید چهکار کرد؟ این پنج راهنمایی را آویزهی گوش خود کنید:
اول از همه بدانید که صرفا «خوب رفتار کردن» استراتژی قدیمی شدهای است
یک روزی در زندگی شخصی و یا حرفهای خود حتما شده که سر یک بحث احساس شرمندگی کردیم یا از ما انتقاد شده و یا خیلی برای ما دردآور بوده. وقتی چنین چیزی پیش میآید ما ناخودآگاه تصمیم میگیریم که با شرایط وقف پیدا کنیم تا بخواهیم که از راه دیگر وارد شویم. معمولا ذات ما اینگونه است که حالت امن را برای خود انتخاب میکنیم، همانطور که راحت تر است صلح کنیم یا همرنگ جماعت بشویم.
وقتی از افراد پرسش میشود که چرا نمیخواهند در بحث وارد شوند، معمولا پاسخ میدهند که نمیخواهند وارد بحث سخت بشوند و دلیل این چیزی نیست، جز اینکه نمیخواهند دوباره دچار احساسات ناراحت کننده شوند. خیلی از مواقع افرادی که دچار این مشکل هستند اعتماد به نفس پایینی دارند و حتی به این توجه ندارند که سنی ازشان گذشته! برای مثال فردی را به یاد دارم که میگفت: من هنوز جوری رفتار میکنم که انگار سال دوم کاریام هست که مدیر ارشدم بخاطر عدم انجام کاری سرم داد زده، وقتی به خودم میآیم میبینم که الان در ردهی بالایی سازمان هستم و انگار نه انگار. بهتر است به خودم بیایم و جدی تر در بحثها موضع خود را نشان دهم!
دوم، روی نتایج و خواستههای کسب و کار تمرکز کنید:
وقتی از تعارض فرار میکنید، در واقع تمرکز رو روی خودتون بر میگردونید. این باعث میشود در گوشه گیر کنید و همهش تصور کنید که افراد چطور در مورد شما قضاوت خواهند کرد. اما باید به خود بیایید و متوجه بشوید که اصلا مسالهی اصلی شما نیستید!
برای مثال از همون افراد اول مقاله پرسیده شد که:
«در مورد این موقعیت فرضی، مدیرعامل، مشتریان یا سهامداران شرکت شما چه خواهند گفت و نیاز کسب و کار در این لحظه چیست؟» به ناگهان همهی این افراد به شدت شفاف تر و دقیق تر صحبت کردند و گفتند: «شرکت به من و همکارانم نیاز دارد که در خط اول به مشتری پاسخ دهیم» «نیروی من خیلی توانمندی داره و خیلی جای رشد داره، فقط باید استایل خودشو بدست بیاره» «ما باید خیلی شفاف در مورد هدفی که به دنبال آن هستیم و منابعی که در اختیار داریم باید صحبت کنیم»
تمرکز رو از روی آنچه که شما بستگی دارد بردارید و بر روی نیاز های کسب و کار بیاندازید.
سوما، خیلی عینی صحبت کنید و درخواست خودتون رو دقیق مطرح کنید:
از مشاهده استفاده کنید و نه برچسب زدن بر روی افراد و موقعیتها. برای مثال، در مورد نفر دوم مقاله، اگر به فرد بگوییم که «باید در مورد این که در برخی جلسات کاری چطور کوتاه میآیید با هم صحبت کنیم» احتمال اینکه رفتار دفاعی از خود بروز دهد بسیار زیاد است. به جای آن در مورد مشاهدات صحبت کنید و بگویید «من متوجه شدم که در دو جلسهی پیشین بین کارکنان وقتی مدیر ارشد موضوع تغییرات رو مطرح کرد رفتار شما خیلی تغییر کرد و خیلی شدید واکنش نشان دادید. من دوست در این مورد با شما به صحبت بنشینم تا نظرات و نگرانیهای خودتان را در بهترین و سازنده ترین حالت مطرح کنید.
درخواست واکنش و رفتاری را داشته که به بهترین نتیجهی کسب و کار و بالاترین خروجی منجر شود. برای مثال در مورد نفر اول مقاله ممکن است بگویید «در آخرین جلسهی تیم من متوجه شدم که ما دوتا باهم صحبت میکردیم به صورتی که نشان داده میشد که تیم تاثیری در بحث ما ندارد. برای اینکه تیم را در جریان باشد مهم است که به عنوان یک واحد یکسان ظاهر بشیم. آیا این امکان وجود دارد که در بارهی نقشی که در جلسات بازی خواهیم کرد قبل از جلسه با هم صحبت کنیم؟»
چهارم، رفتار آرامی از خود نمایش دهید
تصور اکثر افرادی که تعارض فرار میکنند این است که روند مکالمات حتما میبایستی خشن، همراه با بی احترامی و حال بهم زن خواهد بود. اما اینطوری نیست. شما میتوانید و بهتر هم هست که شخصیتی باشید که آمادهی مذاکرهاست، غیر قضاوت گر است و آرام و تمرکز بر روی اهداف شفاف کسب و کار دارد و انتظار اصلی او این است که به اهداف برسیم.
پنجم، با قدمهای کوچک شروع کنید
مثل هر عضلهای که پرورش میدهید، نیاز به تمرین و تکرار وجود دارد تا بتوانید توانمندیهای خود را افزایش دهید. با موقعیتهای آسانتر شروع کنید و سعی کنید موضوع تعارض را بهتر درک کنید. در ابتدا این کار سخت خواهد بود اما در طول مدت زمان راحت تر خواهد شد. برای خود یک بازهی زمانی بگذارید تا در طول آن مدت به ارزیابی دقیقی از خود برسید. برای مثال بازههای ۴۸ ساعته را برای بررسی بازده خود در این موضوع قرار دهید. از خودتان بپرسید که چه چیزهایی من را تحریک میکند؟ چرا به من در مکالمات سخت میگذرد و چه چیزهایی را شخصی میپندارم؟ نیاز کسب و کاری که در آن هستم چیست و چطور میتوانم آن را بهبود بخشم؟ چه درخواستهایی را من مطرح نمیکنم و چه چیزی را از دست میدهم؟ بعد از آن زمان بکار گیری نتیجههاست. شروع کنید به اقدام!
در نتیجه و به مرور، هر کدام از این تجربهها به شما کمک خواهد کرد که بازتعریفی تعارض داشته باشید. چیزی که از آن فرار می کنید به چیزی که وقتی درست بهکار گرفته شود به نتیجهی خوبی در کسب و کار منجر میشود.
منبع: HBR - COMMUNICATION