نگاهی تازه به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
سخن مشاور مدیریت:
معمولاً وقتی مردم کلمه «بدهی» را میشنوند، از چیزی که به ذهنشان میآید فراری هستند، چیزهایی مانند صورتحساب کارت اعتباری، نرخ بهره بالا و حتی شاید ورشکستگی. اما وقتی که کسبوکاری را اداره میکنید، بدهی به هیچوجه بد نیست. در واقع، تحلیلگران و سرمایهگذاران از شرکتها میخواهند که برای تأمین بودجه کسبوکار خود بصورت هوشمندانهای از بدهی استفاده کنند.
این جایی است که بحث نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مطرح میشود. من با جو نایت [1]، نویسنده «ابزار HBR: نرخ بازگشت سرمایه» و یکی از بنیانگذاران و صاحب وبسایت بیزینس-لیترسی [2]، صحبت کردم تا در مورد این اصطلاح مالی و اینکه چگونه توسط کسبوکارها، بانکداران و سرمایهگذاران مورد استفاده قرار میگیرد، اطلاعات بیشتری کسب کنم.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام چیست؟
نایت توضیح میدهد: «این یک سنجش ساده برای فهمیدن میزان بدهی است که برای اداره کسبوکار خود استفاده کردهاید.» این نسبت به شما میگوید، به ازاء هر دلار از حقوق سرمایهگذاران، چقدر بدهی دارید. او میگوید: «این یکی از مجموعه نسبتها به نام «نسبتهای اهرمی» است که به شما امکان میدهد متوجه شوید یک شرکت چقدر از بدهی استفاده میکند.»
اجازه ندهید که کلمه «حقوق صاحبان سهام» شما را سردرگم کند. این نسبت فقط برای شرکتهای سهامی که سهام آنها بصورت عمومی مورد معامله قرار میگیرد نیست. نایت میگوید: «هر شرکتی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام دارد. هر شرکتی که میخواهد وام بگیرد یا با سرمایهگذاران تعامل داشته باشد باید به این مسئله توجه کند.»
چگونه محاسبه میشود؟
فهمیدن نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یک محاسبه سر راست است. شما کل بدهیهای شرکت خود را (آنچه را که به دیگران مدیون هستید) در نظر میگیرید و آن را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم میکنید (این ارزش دفتری شرکت یا ارزش داراییهای آن منهای بدهیهای آن است). هر دو این اعداد از ترازنامه شرکت شما میآید.
این نمونه را در نظر بگیرید. اگر کسبوکار شما 2،736 دلار به بدهکاران مدیون باشد و 2،457 دلار سهام و حقوق سرمایهگذاران باشد، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برابر 1،11 میشود. (توجه داشته باشید که این نسبت معمولاً به صورت درصد بیان نمیشود.)
حال سوال مهم این است: آیا 1.11 یک عدد «خوب» است؟ نایت میگوید: «ما میخواهیم بعضی از نسبتها تا حد ممکن بالا باشند، مانند حاشیه سود. در چنین مواردی بالاتر همیشه بهتر است. اما در مورد نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، میخواهید که در محدوده معقولی قرار گیرد.»
به طور کلی، اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شما بیش از حد بالا باشد، نشانگر این است که شرکت شما ممکن است دچار بحران مالی باشد و قادر به پرداخت بدهیهای خود نباشد. اگر هم خیلی کم باشد، نشانه این است که شرکت شما برای تأمین اعتبار کسبوکار خود بیش از اندازه به سرمایه خود متکی است و این میتواند پرهزینه و ناکارآمد باشد. نایت هشدار میدهد که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بسیار کم، شرکت را در معرض ریسک تملک اهرمی [3] قرار میدهد.
نایت توضیح میدهد: «شرکتها دو راه برای تأمین بودجه کسبوکار خود دارند. شما میتوانید از قرضدهندگان وام بگیرید یا از حقوق صاحبان سهام پول برداشت کنید.» نرخ بهره وامهای تجاری برابر با 2-4٪ (حداقل در حال حاضر) هستند، این بهره بعنوان سپر مالیاتی عمل کرده و میزان مالیات پرداختی شرکت شما را کاهش میدهد. این باعث میشود راه جذابی برای تأمین بودجه کسبوکار شما باشد، به ویژه هنگامی که شما آن را با بازدههایی که سرمایهگذاران از خرید سهام شرکت شما انتظار دارند، که میتواند 10٪ یا بالاتر باشد، مقایسه میکنید.
بنابراین، شما میخواهید به نقطه تعادل و مناسبی که متناسب با صنعت خود است برسید. نایت چند قانون سریع و دم دستی معرفی میکند. کسبوکارهای مبتنی بر فناوری و آنهایی که تحقیق و توسعه زیادی انجام میدهند، معمولاً نسبتی برابر 2 و یا پایینتر دارند. شرکتهای بزرگ تولیدی و بازرگانی که سهام آنها بصورت عمومی مورد معامله قرار میگیرد نسبتی بین 2 و 5 دارند. او توضیح میدهد: «نسبتی بالاتر از 5 یا 6 باعث میشود که سرمایهگذاران نگران و عصبی شوند.» در بانکداری و بسیاری از کسبوکارهای مبتنی بر امور مالی، غیرمعمولی نیست که این نسبت عددی برابر 10 یا حتی 20 باشد، اما این مورد، خاص این صنایع است.
در صنایع مختلف استثنائاتی نیز وجود دارد. برای مثال شرکتهای اپل یا گوگل را در نظر بگیرید، هر دو آنها مبالغ زیادی پول نقد دارند و عملاً هیچ بدهی ندارند. نسبت آنها به احتمال زیاد کمتر از عدد 1 است، که از نظر برخی از سرمایهگذاران چیز خوبی نیست. نایت میگوید «تا حدودی به همین دلیل است که شرکت اپل شروع به خلاص شدن از پول نقد و پرداخت سود به سهامداران کرده و میزان بدهی خود را در ترازنامه در ماه گذشته اضافه کرده است.»
شرکتها چگونه از آن استفاده میکنند؟
این محاسبه اغلب توسط بانکداران یا سرمایهگذارانی که تصمیم میگیرند که به شرکت شما پول بپردازند یا نه، انجام میپذیرد. این نسبت به آنها کمک میکند تا درک کنند که شما چطور برای کسبوکار خود خرج میکنید. نایت میگوید «آنها میخواهند بدانند، آیا شرکت توانایی ساختن درآمد، سود و جریان نقدی برای تأمین هزینههای خود را دارد؟»
اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بالا برود، ریسک در نظر گرفته شده هم بالا میرود. اگر بهره وام خود را نتوانید پرداخت کنید، بانک یا وامدهندگان میتواند شما را مجبور به ورشکستگی کند.
نایت میگوید: «بانكداران عاشق نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام هستند و از آن در كنار سایر سنجشهایی مانند سودآوری و جریان پول نقد استفاده میكنند تا در مورد دادن وام به شما تصمیم بگیرند. آنها طبق تجربه میدانند که نسبت مناسب برای یک شرکت با اندازه معین و در یک صنعت خاص چیست. بانکداران، نسبتهای مالی تمام شرکتهایی که با آنها کار میکنند را کنترل میکنند. آنها حتی ممکن است تبصرهای در اسناد وام قرار دهند که میگوید عدد وام شرکت وامگیرنده نمیتواند از حد مشخصی تجاوز کند.»
واقعیت این است که اکثر مدیران در کسبوکار روزانه خود احتمالاً با این ارقام در تعامل نیستند. نایت میگوید: «اما مفید است بدانید که نسبت بدهی شرکت شما چقدر است و چگونه با رقبای شما مقایسه میشود. این نسبت همچنین سنجشی است از تمایل مدیریت ارشد در قبال گرفتن بدهیهای بیشتر، بنابراین شما میتوانید حدس بزنید که آیا میتوانید پروژهای پیشنهاد کنید که نیاز به بدهی بیشتری دارد یا خیر. نسبت بالا بدان معنی است که آنها به احتمال زیاد با تخصیص پول بیشتر از طریق گرفتن وام موافقت نخواهند کرد.»
همچنین این مهم است که مدیران بدانند چگونه کارشان بر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام تأثیر میگذارد. نایت میگوید: «چیزهای زیادی وجود دارد که مدیران در کارهای روزمره خود انجام میدهند که بر این نسبتها تأثیر میگذارند. «نحوه مدیریت حسابهای پرداختنی، جریان پول نقد، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا، همه اینها در بخشی از این معادله تأثیرگذارند.
یک شرایط دیگری نیز وجود دارد که بررسی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یک شرکت، می تواند برای فرد مفید باشد. اگر به دنبال شغل یا کارفرمای جدیدی هستید، باید به این نسبتها توجه کنید. آنها بیانگر این مورد هستند که یک کارفرمای بالقوه از لحاظ مالی چقدر در وضعیت خوبی است و بنابراین شما برای چه مدت میتوانید شغلی در آن شرکت داشته باشید.
چه اشتباهاتی هنگام استفاده از نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مرتکب میشویم؟
در حالی که تنها یک راه برای انجام محاسبه وجود دارد که بسیار ساده نیز است، بحثهای زیادی پیرامون اینکه چه مواردی را میتوان در هر یک از ورودیها معادله قرار داد وجود دارد. آنچه افراد در «بدهیها» قرار میدهند میتواند با همدیگر متفاوت باشد. به عنوان مثال، بعضی از سرمایهداران بدهیهای بدون بهره مانند حسابهای پرداختنی و ذخیره بدهی [4] را در «بدهیها» لحاظ نمیکنند، و برخی دیگر نیز ممکن است از بدهیهای جاری در مقابل بدهیهای غیر جاری استفاده کنند. بنابراین دریابید که دقیقاً شرکت شما از چه چیزهایی در محاسبه این نسبت استفاده میکند.
این معمول است که کسبوکارهای کوچکتر از بدهی خودداری کنند و بنابراین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بسیار کمی داشته باشند، چون یکی از اولین کارهایی که مالک کسبوکار میخواهد انجام دهد بیرون آمدن از زیر بار قرض است. اما این همیشه آن چیزی نیست که سرمایهگذاران میخواهند. در حقیقت، صاحبان کسبوکارهای کوچک و بزرگ باید از بدهی استفاده کنند زیرا این یک روش کارآمدتر برای رشد و توسعه کسبوکار است. این موضوع ما را به مفهوم تعادل بازمیگرداند. شرکتهای خوب از ترکیب مناسبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام استفاده میکنند تا کسبوکار خود را مدیریت کنند.
[1] Joe Knight
[3] leveraged buyout
[4] accrued liabilities
منبع: HBR