چگونه یک ارائه فوق العاده داشته باشیم؟
کمی بیش از یک سال پیش، در سفری به نایروبی، کنیا، من و چند همکار با پسر 12 ساله ماسایی به نام ریچارد توریر آشنا شدیم که داستانی جذاب را برای ما تعریف کرد. خانواده او در حاشیه یک پارک ملی بزرگ دامپروری می کنند و یکی از بزرگترین چالش ها محافظت از حیوانات در برابر شیرها است - به خصوص در شب. ریچارد متوجه شده بود که روشن کردن چراغ در مزرعه مانع از حمله شیرها نمی شود، اما زمانی که او با مشعل در میدان قدم می زد، شیرها دور می ماندند. او از دوران جوانی به کارهای الکترونیک علاقه مند بود و با جدا کردن رادیو والدینش، خودش را آموزش می داد. او از این تجربه استفاده کرد تا سیستمی از چراغها را ابداع کند که به ترتیب روشن و خاموش شوند - با استفاده از پنلهای خورشیدی، باتری ماشین و جعبه نشانگر موتورسیکلت - و در نتیجه حس حرکتی ایجاد کند که امیدوار بود شیرها را بترساند. او چراغ ها را نصب کرد و شیرها دیگر حمله نکردند. به زودی روستاهای دیگر در کنیا شروع به نصب "چراغ شیر" ریچارد کردند.
داستان الهامبخش بود و برای مخاطبان گستردهتری که کنفرانس TED ما میتوانست ارائه کند، ارزش داشت، اما در ظاهر، ریچارد نامزدی بعید برای ارائه سخنرانی در TED به نظر میرسید. او خیلی خجالتی بود. انگلیسی اش هم خیلی خوب نبود. هنگامی که او سعی کرد اختراع خود را توصیف کند، جملات به طور نامنسجمی از بین رفتند. و صادقانه بگویم، تصور اینکه یک نوجوان پیش از نوجوانی روی صحنه در مقابل 1400 نفر ایستاده باشد و به خوبی سخنرانان شیک مانند بیل گیتس، سر کن رابینسون و جیل بولته تیلور باشد، سخت بود.
اما داستان ریچارد آنقدر خوب بود که از او دعوت کردیم تا صحبت کند. در ماههای قبل از کنفرانس 2013، ما با او کار کردیم تا داستانش را چارچوببندی کنیم - برای پیدا کردن مکان مناسب برای شروع و ایجاد یک قوس موجز و منطقی از رویدادها. ریچارد در پشت اختراع خود بورسیه تحصیلی یکی از بهترین مدارس کنیا را دریافت کرده بود و در آنجا این فرصت را داشت که چندین بار سخنرانی را در حضور تماشاگران زنده تمرین کند. بسیار مهم بود که او اعتماد به نفس خود را به نقطه ای برساند که شخصیتش بتواند در آن بدرخشد. هنگامی که او سرانجام سخنرانی خود را در TED در لانگ بیچ انجام داد، میشد گفت که مضطرب است، اما این فقط او را جذابتر میکرد، مردم به تک تک کلمات او علاقه مند بودند. اعتماد به نفس وجود داشت و هر بار که ریچارد لبخند می زد، تماشاگران ذوب می شدند. وقتی کارش تمام شد، پاسخ آنی این بود: تشویق مداوم.
از اولین کنفرانس TED، 30 سال پیش، سخنرانان از شخصیتهای سیاسی، موسیقیدانان و شخصیتهای تلویزیونی بودند که در مقابل جمعیت زیاد کاملاً راحت هستند یا دانشگاهیان، دانشمندان و نویسندگان کمتر شناختهشده که در بعضی موارد، جلوی جمع عمیقاً احساس ناراحتی میکنند.طی این ارائه ها در طول سالها، ما به دنبال ایجاد فرآیندی برای کمک به مجریان بیتجربه در قالببندی، تمرین و ارائه سخنرانیهایی بودهایم که مردم از تماشای آن لذت میبرند. این تمرین معمولاً شش تا نه ماه قبل از رویداد شروع میشود و شامل چرخههایی از طراحی (و بازنگری) یک فیلمنامه، تمرینهای مکرر و تنظیم دقیق و فراوان است. ما به طور مداوم رویکرد خود را تغییر می دهیم - زیرا هنر سخنرانی در جمع در زمان واقعی در حال پیشرفت است - اما با قضاوت بر اساس واکنش عمومی، تئوری اولیه ما به خوبی کار می کند: از زمانی که ما سخنرانی های TED را به صورت آنلاین در سال2006 شروع کردیم، بیش از یک میلیارد بار دیده شده اند.
بر اساس این تجربه، من متقاعد شدهام که ارائه یک سخنرانی خوب بسیار کارآمد است. در عرض چند ساعت، محتوا و ارائه یک سخنران می تواند از مبهم به مسحورکننده تبدیل شود. و در حالی که تجربه تیم من بر قالب 18 دقیقه یا کوتاهتر TED متمرکز شده است، درسهایی که آموختهایم مطمئناً برای سایر مجریان مفید است - خواه این یک مدیر عامل باشد که یک نمایشگاهIPO انجام میدهد، یا یک مدیر برند در حال رونمایی از یک محصول جدید، یا یک استارتاپ در حال شروع VCها.
داستان خود را کادربندی کنید
هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید یک سخنرانی خوب داشته باشید مگر اینکه چیزی داشته باشید که که ارزش صحبت کردن داشته باشد. مفهوم سازی و قاب بندی آنچه می خواهید بگویید حیاتی ترین بخش آماده سازی است. همه ما میدانیم که انسانها برای گوش دادن به داستانها طراحی شدهاند و استعارهها برای ساختارهای روایی که بهترین کار را برای درگیر کردن ذهن مردم دارند، فراوان است. من وقتی به ارائه های جذاب فکر می کنم، به این فکر می کنم که مخاطب را به سفری ببرم. یک سخنرانی موفق معجزه کوچکی است چون بعد از آن مردم دنیا را متفاوت می بینند.
اگر سخنرانی را به عنوان یک سفر در نظر بگیرید، بزرگترین تصمیم این است که بفهمید از کجا شروع کنید و کجا پایان دهید. برای پیدا کردن مکان مناسب برای شروع، در نظر بگیرید که افراد حاضر در مورد موضوع شما چه میدانند و چقدر به آن اهمیت میدهند. اگر فرض کنید دانش یا علاقه بیشتری نسبت به آنها دارند، یا اگر شروع به استفاده از اصطلاحات تخصصی کنید یا خیلی فنی شوید، آنها را از دست خواهید داد. جذابترین سخنرانان کار فوقالعادهای را انجام میدهند و خیلی سریع موضوع را معرفی میکنند، توضیح میدهند که چرا اینقدر به آن اهمیت میدهند و مخاطبان را متقاعد میکنند که آنها نیز همین کار را بکنند.
بزرگترین مشکلی که در اولین پیش نویس ارائه ها می بینم این است که سعی می کنند زمینه های زیادی را پوشش دهند. شما نمی توانید کل یک حرفه را در یک سخنرانی خلاصه کنید. اگر سعی کنید همه چیزهایی را که میدانید جمع کنید، زمانی برای گنجاندن جزئیات کلیدی نخواهید داشت و صحبت شما به زبان انتزاعی محو میشود که اگر شنوندگان شما با موضوع آشنا باشند ممکن است منطقی باشد، اما اگر نباشند کاملاً مبهم خواهد بود. برای تجلی ایده های خود به مثال های خاصی نیاز دارید. بنابراین دامنه صحبت خود را به مواردی محدود کنید که می توان توضیح داد و با مثال هایی در زمان موجود زنده کرد. بسیاری از بازخوردهای اولیه که ارائه میدهیم، با هدف تصحیح انگیزه حرکت بیش از حد گسترده است. در عوض، عمیق تر بروید. جزئیات بیشتری ارائه دهید. در مورد کل رشته تحصیلی خود به ما نگویید - در مورد سهم منحصر به فرد خود به ما بگویید.
یک سخنرانی موفق معجزه کوچکی است چون بعد از آن مردم دنیا را متفاوت می بینند.
البته، توضیح بیش از حد در مورد یک موضوع می تواند پیامدهای آسیب زایی داشته باشد. و در این حالت راه چاره متفاوت است: به یاد داشته باشید که مخاطبان شما باهوش هستند. بگذارید برخی چیزها را خودشان بفهمند و نتیجه گیری کنند.
بسیاری از بهترین گفتگوها ساختاری روایی دارند که به طور آزادانه یک داستان پلیسی را دنبال می کند. سخنران با ارائه یک مشکل شروع می کند و سپس جستجوی راه حل را شرح می دهد. در نهایت یک لحظه وجود دارد که مخاطب میگوید"آها" و دیدگاهش به شیوه ای معنادار تغییر می کند. اگر یک سخنرانی با شکست مواجه می شود، تقریباً همیشه به این دلیل است که گوینده آن را به درستی قالب بندی نکرده است، سطح علاقه مخاطب را اشتباه ارزیابی کرده یا از گفتن داستان غفلت کرده است. حتی اگر موضوع مهم باشد، نویسندگی تصادفی بدون روایت همیشه عمیقاً رضایتبخش نیست. هیچ پیشرفتی وجود ندارد، و شما احساس نمی کنید که در حال یادگیری هستید.
من اخیراً در یک کنفرانس بودم که در آن دو نفر - شهردار شهر و فرماندار سابق - گفتگوهای پشت سر هم داشتند. صحبت های شهردار اساساً فهرستی از پروژه های چشمگیر بود که شهرش انجام داده بود. به مثابه رجزخوانی ظاهر شد، مانند یک کارنامه یا یک تبلیغ برای انتخاب مجدد او. وقتی فرماندار صحبت کرد، دستاوردها را فهرست نکرد. در عوض، او ایده ای را به اشتراک گذاشت، حکایاتی از دوران ریاستش را بازگو کرد، اما ایده او بخش اصلی بود و داستان ها توضیحی یا گویا (و همچنین خنده دار) بودند. خیلی جالب تر بود به نظر می رسید که نکته اساسی شهردار این بود که او چقدر عالی بود، در حالی که پیام فرماندار این بود: "این یک ایده قانع کننده است که برای همه ما مفید است."
به عنوان یک قاعده کلی، مردم علاقه چندانی به صحبت در مورد سازمان ها یا مؤسسات ندارند (مگر اینکه اعضای آن ها باشند). ایده ها و داستان ها ما را مجذوب می کنند. سازمانها ما را خسته میکنند و ارتباط با آنها بسیار سختتر است. (تجار به ویژه توجه داشته باشند: درباره شرکت خود فخر فروشی نکنید، بلکه در مورد مشکلی که دارید به ما بگویید.)
ارائه خود را برنامه ریزی کنید
هنگامی که کادربندی را به پایان رساندید، زمان آن است که روی ارائه خود تمرکز کنید. سه راه اصلی برای ارائه سخنرانی وجود دارد. شما می توانید آن را مستقیماً از روی اسکریپت یا تله پرومتر بخوانید. میتوانید مجموعهای از نقاط اصلی ایجاد کنید که به جای نوشتن کلمه به کلمه کل مطلب، آنچه را که میخواهید بگویید در هر بخش ترسیم میکند. یا می توانید صحبت خود را حفظ کنید، که مستلزم تکرار آن است تا جایی که هر کلمه را در ذهن خود حک کنید.
توصیه من: آن را از رو نخوانید و از تله پرومتر استفاده نکنید.این کار معمولاً خیلی بد است، مردم می دانند که شما در حال خواندن هستید. و به محض اینکه آن را احساس کنند، نحوه دریافت صحبت شما تغییر خواهد کرد. ناگهان ارتباط صمیمی شما از بین می رود و همه چیز بسیار رسمی تر به نظر می رسد. ما عموماً هر نوع رویکرد خواندن را در TED غیرقانونی میدانیم، هرچند چند سال پیش برای مردی که اصرار داشت از مانیتور استفاده کند استثنا قائل شدیم. ما یک صفحه نمایش در پشت سالن نصب کردیم، به این امید که تماشاگران متوجه آن نشوند. ابتدا به طور طبیعی صحبت می کرد. اما به زودی از دستش در رفت و میتوانستید احساس غرق شدنش در بین تماشاگران را ببینید، زیرا مردم فهمیدند: "اوه، نه، او دارد از رو برای ما میخواند!" کلمات عالی بودند، اما سخنرانی وی رتبه بندی ضعیفی داشت.
بسیاری از بهترین و محبوب ترین سخنرانی های TED ما کلمه به کلمه حفظ شده اند. اگر سخنرانی مهمی دارید و برای این کار وقت دارید، بهترین راه برای انجام این کار است. اما کار انجام شده را دست کم نگیرید. یکی از به یاد ماندنی ترین سخنرانان ما جیل بولت تیلور، محقق مغزی بود که دچار سکته مغزی شده بود. او در مورد چیزهایی که در طول هشت سالی که طول کشید تا بهبود یابد صحبت کرد. پس از ساختن داستان خود و انجام ساعتها تمرین انفرادی، او دهها بار سخنرانی خود را در مقابل حضار تکرار کرد تا مطمئن شود که آن را حفظ کرده است.
بدیهی است که هر ارائه ای ارزش آن نوع سرمایه گذاری در زمان را ندارد. اما اگر تصمیم دارید سخنرانی خود را حفظ کنید، توجه داشته باشید که یک قوس قابل پیش بینی در منحنی یادگیری وجود دارد. بیشتر مردم از جایی که من آن را «دره ناهنجاری» می نامم، می گذرند، جایی که سخنرانی را کاملاً حفظ نکرده اند. اگر در حالی که در آن وادی گیر کرده اند سخنرانی کنند، مخاطب آن را حس خواهد کرد. کلمات آنها فراموش می شود، یا لحظات دردناکی وجود خواهد داشت که آنها به فاصله میانی خیره می شوند، یا نگاه خود را به سمت بالا می اندازند، در حالی که تلاش می کنند خطوط خود را به خاطر بیاورند. این باعث ایجاد فاصله بین گوینده و مخاطب می شود.
عبور از این نقطه، خوشبختانه ساده است. فقط کافی است بارها تکرار شود که جریان کلمات به ماهیت دوم تبدیل شود. سپس می توانید بر ارائه سخنرانی با معنا و صحت تمرکز کنید. نگران نباشید، به آنجا خواهید رسید.
اما اگر وقت ندارید یک سخنرانی را به طور کامل یاد بگیرید و از آن دره ناخوشایند عبور کنید، سعی نکنید. با نقاط اصلی روی کارتهای یادداشت جلو بروید. تا زمانی که بدانید برای هر کدام چه می خواهید بگویید، خوب خواهید بود. روی یادآوری انتقال از یک نقطه به نقطه دیگر تمرکز کنید.
همچنین به لحن خود توجه کنید. برخی از سخنرانان ممکن است بخواهند به عنوان افراد مقتدر یا عاقل یا قدرتمند یا پرشور به نظر برسند، اما معمولاً خیلی بهتر است که حرف هایشان صرفاً شبیه یک مکالمه به نظر برسد. فقط خودتان باشید.
اگر یک سخنرانی موفق یک سفر باشد، باید مطمئن شوید که در طول مسیر شروع به آزار همسفران خود نکنید. برخی از سخنرانان بیش از حد خودنمایی می کنند و با این کار مخاطب خاموش می شود. اجازه ندهید این اتفاق بیفتد.
حضور مرحله ای را توسعه دهید
برای سخنرانان بیتجربه، حضور فیزیکی روی صحنه میتواند سختترین بخش ارائه یک سخنرانی باشد، اما مردم معمولا اهمیت آن را بیش از حد ارزیابی می کنند. درست کردن کلمات، داستان و مضمون برای موفقیت یا شکست بسیار مهمتر از نحوه ایستادن شما یا اینکه آیا به وضوح عصبی هستید، تعیینکننده است. و وقتی نوبت به حضور در صحنه میرسد، کمی تلاش میتواند خیلی به شما کمک کند.
بزرگترین اشتباهی که در تمرینات اولیه می بینیم این است که افراد بدن خود را بیش از حد تکان می دهند. آنها از این طرف به طرف دیگر می چرخند یا وزن خود را از یک پا به پای دیگر منتقل می کنند. مردم وقتی عصبی هستند این کار را به طور طبیعی انجام می دهند، اما این کار باعث حواس پرتی می شود و باعث می شود گوینده ضعیف به نظر برسد. صرفاً واداشتن شخص به بی حرکت نگه داشتن پایین تنه خود می تواند حضور صحنه را به طرز چشمگیری بهبود بخشد. برخی از افراد هستند که می توانند در حین ارائه در یک صحنه قدم بزنند، و اگر این کار طبیعی باشد خوب است. اما اکثریت قریب به اتفاق بهتر است ثابت بایستند و برای تاکید به حرکات دست تکیه کنند.
شاید مهمترین کار فیزیکی روی صحنه برقراری تماس چشمی با مخاطب باشد. پنج یا شش نفر با ظاهر دوستانه را در بخش های مختلف مخاطب پیدا کنید و در حین صحبت کردن به چشمان آنها نگاه کنید. آنها را به عنوان دوستانی در نظر بگیرید که مدت هاست ندیده اید، و دارید به آن ها آپدیت هایی از زندگی خود می دهید. این تماس چشمی فوقالعاده قدرتمند است و بیش از هر چیز دیگری به شما کمک میکند تا صحبت کنید. حتی اگر زمان لازم برای آماده شدن کامل را نداشته باشید و مجبور باشید از روی متن بخوانید، نگاه کردن به بالا و برقراری ارتباط چشمی تفاوت بزرگی ایجاد خواهد کرد.
یکی دیگر از موانع بزرگ برای سخنرانان بی تجربه، مضطرب بودن است – هم قبل از سخنرانی و هم در هنگام حضور در صحنه. مردم به روش های مختلف با این موضوع برخورد می کنند. بسیاری از سخنرانان تا لحظه ای شروع کنند در میان مخاطبان باقی می مانند. این می تواند به خوبی کار کند، زیرا درگیر نگه داشتن ذهن شما با سخنرانان قبلی می تواند حواس شما را پرت کرده و عصبی بودن را محدود کند. ایمی کادی، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه برخی از ژست های بدن می توانند بر قدرت تأثیر بگذارند، او از یکی از تکنیک های آماده سازی غیرمعمولی که من دیده ام استفاده کرد. او توصیه میکند که مردم قبل از سخنرانی وقت خود را صرف قدم زدن در اطراف، نرمش و کشیده کردن بدن کنند. این ژست ها به شما احساس قدرت بیشتری می دهد. این کاری است که او قبل از رفتن روی صحنه انجام داد و سخنرانی فوق العاده ای ارائه کرد. اما من فکر میکنم بهترین توصیه این است که قبل از رفتن روی صحنه نفس عمیق بکشید.
مضطرب بودن یک فاجعه نیست. مخاطب انتظار دارد شما مضطرب باشید.
به طور کلی، مردم بیش از حد نگران مضطرب بودن هستند. اضطراب یک فاجعه نیست. مخاطب انتظار دارد شما عصبی باشید. این یک پاسخ طبیعی بدن است که در واقع می تواند عملکرد شما را بهبود بخشد: به شما انرژی می دهد تا کار کنید و ذهن شما را تیز نگه می دارد. فقط به نفس کشیدن ادامه بدهید.
تصدیق عصبی بودن نیز می تواند باعث ایجاد تعامل شود. نشان دادن آسیب پذیری خود، چه از طریق اعصاب و چه از طریق لحن صدا، یکی از قوی ترین راه ها برای جلب نظر مخاطبان است، به شرطی که واقعی باشد. سوزان کین، که کتابی درباره درونگراها نوشته است و در کنفرانس ما در سال 2012 سخنرانی کرد، از سخنرانی خود وحشت داشت. شکنندگی او را روی صحنه میتوانستید حس کنید، و این پویایی را ایجاد کرد، جایی که تماشاگران به دنبال او بودند - همه میخواستند بعد از آن او را در آغوش بگیرند. این واقعیت که ما میدانستیم که او میجنگد تا خودش را در آنجا نگه دارد، آن را زیبا کرد، و این محبوبترین صحبت آن سال بود.
برنامه ریزی انجام چند کار
با این همه فناوری در اختیار ما، ممکن است استفاده از اسلایدهای ارائه، تقریباً اجباری به نظر برسد. تا به حال بیشتر مردم این توصیه را در مورد پاورپوینت شنیده اند: آن را ساده نگه دارید. از عرشه اسلاید به عنوان جایگزین یادداشت ها استفاده نکنید (مثلاً با فهرست کردن نکات مهمی که در مورد آنها صحبت می کنید - این موارد بهتر است روی کارت های یادداشت قرار داده شوند). و کلماتی را که در اسلاید هستند با صدای بلند تکرار نکنید. نه تنها خواندن اسلایدها نوعی مشکل از تله پرومتر است - "اوه، نه، او هم از رو برای ما می خواند!" - بلکه گرفتن اطلاعات فقط یک بار جالب است و شنیدن و دیدن همان کلمات تکراری است. این توصیه ممکن است در حال حاضر جهانی به نظر برسد، اما به هر شرکتی بروید و هر روز مجریانی را خواهید دید که آن را نقض می کنند.
بسیاری از بهترین سخنرانان TED اصلا از اسلاید استفاده نمی کنند و بسیاری از سخنرانی ها به آنها نیازی ندارند. اگر عکس یا تصاویری دارید که موضوع را زنده می کند، بله، آنها را نشان دهید. اگر اینطور نیست، حداقل برای برخی از بخشهای ارائه، بدون انجام کار فکر کنید. و اگر میخواهید از اسلایدها استفاده کنید، بهتر است جایگزینهای پاورپوینت را بررسی کنید. به عنوان مثال، TED در شرکت Prezi سرمایه گذاری کرده است، که نرم افزار ارائه ای دارد که دید دوربین از چشم انداز دو بعدی را ارائه می دهد. به جای یک توالی مسطح از تصاویر، می توانید در اطراف منظره حرکت کنید و در صورت نیاز روی آن زوم کنید. اگر به درستی استفاده شود، چنین تکنیک هایی می توانند به طرز چشمگیری باعث تقویت بصری یک سخنرانی و افزایش معنای آن شوند.
هنرمندان، معماران، عکاسان و طراحان بهترین فرصت را برای استفاده از تصاویر دارند. اسلایدها می توانند به قالب بندی و سرعت بخشیدن به یک سخنرانی کمک کنند و به گویندگان کمک کنند تا در اصطلاحات تخصصی یا زبان بیش از حد فکری گم نشوند. (حرف زدن درباره هنر ممکن است سخت باشد—بهتر است آن را به صورت بصری تجربه کنید.) من ارائه های عالی را دیده ام که در آن هنرمند یا طراح اسلایدهایی را روی یک تایمر خودکار قرار می دهد به طوری که تصویر هر 15 ثانیه تغییر می کند. همچنین مجریانی را دیدهام که همراه با ویدئو سخنرانی میکنند و در کنار آن صحبت میکنند. این می تواند به حفظ شتاب کمک کند. برای مثال، راس لاوگرو، طراح صنعتی بسیار بصری TED Talk، از این تکنیک برای همراهی مخاطبان به یک سفر خلاقانه قابل توجه استفاده کرد.
رویکرد دیگری که افراد خلاق ممکن است در نظر بگیرند این است که کمی سکوت را در صحبت های خود قرار دهند و اجازه دهند کار خودش صحبت کند. مجسمه ساز جنبشی، روبن مارگولین، از این رویکرد برای اثرگذاری قدرتمند استفاده کرد. ایده این نیست که فکر کنید "من سخنرانی می کنم." در عوض، فکر کنید "من می خواهم به این مخاطبان تجربه ای قدرتمند از کارم بدهم." بدترین کاری که هنرمندان و معماران می توانند انجام دهند این است که به زبان انتزاعی یا مفهومی عقب نشینی کنند.
ویدئو برای بسیاری از سخنرانان کاربرد آشکاری دارد. به عنوان مثال، در یک سخنرانی TED در مورد هوش کلاغ ها، دانشمند کلیپی از یک کلاغ نشان داد که قلابی را خم می کند تا تکه ای از غذا را از لوله بیرون بیاورد – که اساساً یک ابزار ایجاد می کند. این حرف او را خیلی بهتر از هر چیزی که می توانست بگوید نشان داد.
اگر به خوبی استفاده شود، ویدئو می تواند بسیار موثر باشد، اما اشتباهات رایجی وجود دارد که باید از آنها اجتناب کرد. یک کلیپ باید کوتاه باشد - اگر بیش از 60 ثانیه باشد، در خطر از دست دادن توجه افراد هستید. از ویدیوها استفاده نکنید - به ویژه ویدیوهای شرکتی - که به نظر خود تبلیغاتی هستند یا مانند تبلیغات اطلاعاتی هستند. مردم شرطی شده اند که آن ها را نادیده بگیرند. هر چیزی که دارای موسیقی متن باشد می تواند به طور خطرناکی ناامید کننده باشد. و هر کاری که انجام می دهید، کلیپی از مصاحبه خود در مثلاً CNN نشان ندهید. من سخنران هایی را دیدهام که این کار را انجام میدهند، و این ایده واقعا بدی است - هیچکس نمیخواهد در سفر خود با شما همراه باشد. افراد حاضر در مخاطبان شما در حال حاضر به شما به صورت زنده گوش می دهند. چرا باید بخواهند به طور همزمان کلیپی از صحبت کردن شما را روی صفحه نمایش تماشا کنند؟
کنارهم چیدن کار
ما شروع به کمک به سخنرانان می کنیم تا سخنرانی های خود را از شش ماه قبل (یا بیشتر) آماده کنند تا زمان زیادی برای تمرین داشته باشند. ما می خواهیم مذاکرات مردم حداقل یک ماه قبل از رویداد به شکل نهایی باشد. هر چه آنها بتوانند در هفته های آخر تمرین بیشتری انجام دهند، وضعیت بهتری خواهند داشت. در حالت ایدهآل، آنها صحبت را به تنهایی و در مقابل یک مخاطب تمرین میکنند.
بخش دشوار در مورد تمرین یک سخنرانی در مقابل افراد دیگر این است که آنها احساس می کنند موظف به ارائه بازخورد و انتقاد سازنده می شوند. اغلب بازخورد افراد مختلف متفاوت است یا مستقیماً در تضاد است. این میتواند گیجکننده یا حتی فلجکننده باشد، به همین دلیل مهم است که در مورد افرادی که به عنوان مخاطب آزمایشی استفاده میکنید و از آنهایی که برای ارائه بازخورد دعوت میکنید، انتخابگر باشید. به طور کلی، هر چه یک فرد تجربه بیشتری به عنوان مجری داشته باشد، انتقاد بهتری می تواند ارائه دهد.
بسیاری از این درس ها را خودم در سال 2011 آموختم. همکارم برونو جوسانی، که سرپرستی رویداد TEDGlobal ما را بر عهده دارد، به این نکته اشاره کرد که اگرچه من 9 سال در TED کار کرده ام، به عنوان مدیر کنفرانس های ما خدمت کرده ام، و بسیاری از سخنرانان را معرفی کرده ام، خودم هرگز در TED سخنرانی نکرده بودم. بنابراین او از من دعوت کرد که در یکی شرکت کنم و من هم پذیرفتم.
استرس بیش از حد انتظارم بود. حتی با وجود اینکه برای کمک به دیگران برای تنظیم داستانهایشان وقت میگذرانم، قاببندی داستانهای خودم به گونهای که قانعکننده به نظر میرسد دشوار بود. من تصمیم گرفتم ارائه خود را حفظ کنم، که در مورد چگونگی قدرت ویدیوی وب به نوآوری جهانی بود، و این واقعاً سخت بود: با وجود اینکه ساعت های زیادی را وقت می گذاشتم و از همکارانم توصیه های درستی دریافت می کردم، به نقطه ای رسیدم که کاملاً سر رشته را از دست دادم و شروع به شک کردم که من اصلا میتوانم این کار را انجام دهم؟ من واقعا فکر کردم ممکن است کار را خراب کنم. تا لحظه ای که روی صحنه رفتم عصبی بودم. اما در نهایت خوب پیش رفت و قطعاً یکی از سخنرانیهای عالی TED در تمام دوران نبود، اما با واکنش مثبت روبرو شد - و من از استرس ناشی از آن جان سالم به در بردم.
در نهایت، آنچه را که سخنرانان ما برای سه دهه کشف کردهاند، از نزدیک آموختم: ارائهها بر اساس کیفیت ایده، روایت، و اشتیاق سخنران افزایش یا کاهش مییابند. این در مورد محتواست، نه سبک صحبت کردن یا استفاده چند رسانه ای در واقع،حل مشکلات در یک سخنرانی نسبتاً آسان است، اما هیچ راهی برای حل مشکلات محتوای داستان اصلی وجود ندارد – مجری باید مواد خام اصلی را داشته باشد. اگر ایدهای داشته باشید که ارزش اشتراکگذاری را داشته باشد، باید به کار خود ادامه دهید. اما اگر موضوع اصلی وجود ندارد، بهتر است صحبت نکنید. دعوت را رد کنید به کار خود بازگردید و منتظر بمانید تا ایده قانعکنندهای داشته باشید که واقعاً ارزش اشتراکگذاری را دارد.
تنها نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که هیچ راه خوبی برای سخنرانی وجود ندارد. به یاد ماندنی ترین گفتگوها چیزی تازه را ارائه می دهند، چیزی که قبلاً هیچ کس ندیده است. بدترین آنها آنهایی هستند که احساس فرمول بودن دارند. بنابراین به هیچ وجه سعی نکنید از هر نصیحتی که در اینجا ارائه کرده ام الگوبرداری کنید. قسمت عمده آن را خودتان پیدا کنید، متن را از آن خود کنید. شما می دانید که چه چیزی در مورد شما و ایده شما متمایز است. با نقاط قوت خود بازی کنید و سخنرانی کنید که واقعاً برای شما معنی داشته باشد.
منبع: HBR