برای اتخاذ تصمیم بهتر در زمان بحران، سرعت تصمیمگیری خود را کم کنید
سخن مشاور مدیریت:
با انتشار ویروسکرونا در روزهای اخیر و ایجاد بحرانهای مالی، تجاری و اقتصادی در سراسر دنیا، تمامی کسبوکارها در حال تجربه شرایط نوینی بعد از جنگ جهانی دوم هستند. اثر این تصمیمات در زندگی شخصی نیز نمودار شده است.
تصمیمگیری برای عبور از بحران موجود امری است که بیش از پیش لزوم کسب مشاوره از متخصصین در حوزههای گوناگون را بیش از پیش به رخ میکشد. وجود مشاوران مدیریت در تخصصهای گوناگون و صنایع مختلف میتواند به تمامی کسبوکارهای خرد، متوسط و بزرگ کمک کند تا با اتخاذ بهترین استراتژی، با سرعت مناسب از این بحران عبور کنند و دوباره رشد خود را از سر بگیرند. هرچند وجود رشد در برخی از کسبوکارهای حال حاضر با وجود ایجاد این بحران، خود نیاز به حضور مشاورین متخصص گوناگون دارد تا با کمی احتمال این رشد تبدیل به سقوط تصاعدی نگردد.
خبر انتشار COVID-19 به سرعت در حال تغییر است (و مردم در حال تصمیمگیری در مورد هر چیزی میباشند؛ مثلا آیا تعطیلات خود را لغو کنند؛ و یا این که چگونه از خود و جامعه خود در برابر سرایت بیماری محافظت نمایند). دلایل روانشناسی متعددی وجود دارد که چرا تصمیمگیری در حال حاضر برای شما سخت است.
۱. این که یک تهدید قریب الوقوع کنونی وجود دارد.
بیماری واقعی است. در سرتاسر دنیا مردم در حال از دنیا رفتن به خاطر آن هستند و بیماری به سرعت در حال انتشار است و هر روز خبرهای جدیدی در مورد آن به گوش میرسد. انسانها نشئه و خمار توجه به تهدیدات هستند، و به همین خاطر این داستان توجه ما را به گونهای جلب نموده که تهدید دوری همچون تغییرات اقلیمی نتوانسته چنین کاری را انجام دهد.
۲. عدم قطعیت بسیار زیادی در مورد انتشار ویروس وجود دارد.
(چند نفر به ویروس مبتلا شدهاند، ویروس با چه سرعتی در حال انتشار در جوامع گوناگون است، چند نفر در نهایت دچار آن خواهند شد). وقتی که این موضوع به پیشبینی آینده برسد، ما در درک روندهای خطی خوب هستیم. اما در درک روندهایی که یک رشد شتابدار مثل تابع نمایی، اصلا خوب نیستیم. از ابتدای شکوفایی یک ویروس، موارد بسیار اندکی از ابتلا وجود خواهد داشت، اما این تعداد میتواند به سرعت رشد کند. عدم قطعیتی که برای مردم ایجاد شده توجه ما را به خود جلب کرده است.
۳. مردم کنترل بسیار کمی بر انتشار ویروس دارند.
ما میتوانیم مشغول انجام اقداماتی نظیر شستن دستها، اجتناب از لمس صورت خود، و تمرین فاصلهگیری از سایرین در اجتماع داشته باشیم، اما ابعاد بسیاری از این وضعیت وجود دارد که خارج از کنترل ما است. مردم دوست ندارند در وضعیتی باشند که در آن هیچ نقشی ندارند؛ این سبب ایجاد اضطراب مازاد برای آنان تا حدی میشود که تمایل دارند برای دفاع از حق خود در کنترل آن اقدامی نمایند.
۴. تمامی تلاشها برای کنترل انتشار ویروس به شکل بنیادینی در مورد پیشگیری است.
این بدین معنی است که اگر آنها موفق باشند، برخی از افراد بیمار نخواهند شد. متاسفانه، ما مجبور به کنترل وضعیتی نیستیم که در آن هیچ معیاری وجود ندارد. در نتیجه، سخت است که بدانیم کدام عمل و برنامه اثری بر ایجاد غیبت بیماری دارد.
تمامی چهار عامل در حال اثر بر رفتار و تصمیمات ما است. تهدید، عدم قطعیت، و اضطراب ما را به سمت تصمیمگیری نزدیک بینانه و کوته نظرانه سوق میدهد.
برای مثال، عدم قطعیت باعث میشود که ما مشتاق اطلاعات بیشتری باشیم، به همین خاطر بسیاری از افراد بخش زیادی از زمان خود را برای بروز رسانی اخبار مربوط به ویروس و انتشار آن صرف میکنند. این خوب است که مطلع باشیم، اما باید بدانیم که مصرف اخبار منفی سبب ایجاد استرس و آشفتگی میگردد.
به همین منوال، نبود خبرگزاری سبب میشود تا مردم به دنبال فعالیتهایی باشند که باعث میشود احساس کنند کنترل بیشتری بر آن دارند. خیلی سریع، این کار شکل خرید الکلهای ضدعفونی دست و پاک کنندههای سطوح به خود میگیرد. این هزینه کردنها منطقی را ایجاد میکند که بر اساس آن میتوان از این مواد برای ضدعفونی کردن افراد و سطوحی استفاده کرد که ممکن است به سمت انتشار ویروس حرکت کنند. اما هنگامی که موجودی مغازهها تحلیل برود، هنوز مردم احساس میکنند که نیاز دارند تا برای دفاع از حقوق خود در کنترل آن اقدامی انجام دهند، پس یک تقاضای مازاد برای دستمال توالت، دستمال حوله و بطری آب بوجود میآید (هزینههایی که خیلی محسوس نیست و به طور قطع توسط متخصصین توصیه نمیشود). هنوز این هزینهها میتواند به شکل مقطعی مقداری از اضطراب مردم را کاهش دهد و آنان را آرام نماید بدین شکل که آنها احساس میکنند که انگار در حال انجام کاری برای آن هستند.
بعضی افراد، در مواجهه با اضطراب، به همین منوال تصمیمات سریعی را در خصوص امور مالی میگیرند. با سقوط شاخصهای کلیدی بورس به مقدار تقریبا 20 درصد در چند هفتهی ابتدایی ماه مارس، بسیاری از افراد وسوسه شدند تا سهام خود را بفروشند (و به وضوح بسیاری این حس را دارند). اما در حال حاضر این یک برگ بازنده است؛ چون احتمالاً در آینده بازار بورس به حالت قبل خود بازخواهد گشت (همان طور که در گذشته بازار بورس چنین بالا و پایینهایی را به خود دیده است). مردم میخواهند که به سرعت اعمالی را انجام دهند (حتی هنگامی که کاری نکردن میتواند بسیار محتاطانهتر و معقولانهتر باشد).
شما در مواجهه با این عوامل روانشناسی چگونه تصمیمگیری میکنید؟
بهترین راه برای مخالفت و مقابله با این آژیر خطر، این است که سرعت تصمیمگیری خود را کم کنید. وحشت و هراس سبب میشود تا مردم بخواهند درست همین حالا برای اجتناب از تهدید، دست به انجام کاری بزنند، اما بیشتر کارها و اقداماتی که احتمالاً انجام میدهند در مواجهه با همهگیری بالقوه ویروس، معقولانه و محتاطانه نخواهد بود.
با کاهش سرعت تصمیمگیری، میتوانید از استدلال مشورت با داده استفاده کنید (همان چیزی که کیت استانوویچ و ریچارد وست در روند سیستم دوگانه خود برای مغز با نام سیستم نوع 2؛ برای اثر گذاری بر نتایج؛ یاد میکنند). همین حالا اطلاعات بسیار زیادی در سطح جامعه پیرامون ویروس و نحوه واکنش آن وجود دارد. قبل از آن که تصمیمات شخصی و تجاری مهمی بگیرید مقداری زمان گذاشته و در مورد آن بخوانید و آن را برای خود هضم کنید. مردم اقدامات بسیاری را باید در چند هفته و ماه آینده انجام دهند، اما تصمیم به انجام باید بر پایه مشورت، بازخورد هوشیارانه اطلاعات و مشورت و بحث با متخصصین باشد (نه در واکنش به عناوین جنجالی اخبار یا یک توییت).
همین مورد برای شرایطی که در آن نیاز به عدم فعالیت و تحرک وجود دارد نیز درست است؛ همان زمانی که بهتر است تا در آن بدون حرکت باقی بمانید و منتظر اطلاعات بیشتری باشید. سیستم نوع 1 استانوویچ و وست یک سیستم استدلال شهودی است که به حالت انگیزشی حال حاضر ما پاسخ میدهد. به طور کلی این قضاوتهای سریع، اقدامات شما را متعصبانه میکند؛ در نتیجه شما نیاز دارید تا سرعت تصمیمگیری خود را کاهش دهید تا در واقع واکنشهای سریع به گونهای ضمانت گردد.
تمامی چیزهایی که در زمان بحرانهای موجود با سرعت توسعهی کم، نظیر یک همهگیری، گفته میشود، بهتر است که برای آن زمان بگذارید تا به جای عمل بر اساس شمّ درونی خودتان، بر اساس آنها تصمیمگیری نمایید. این اقدامات سریع میتواند کمی از اضطراب شما را در کوتاه مدت کاهش دهد، اما احتمالاً با حل چند مشکل، مشکلات بیشتری را ایجاد مینماید.
منبع: HBR