زنجیرهبلوکی در اقتصاد اشتراکی به چه معنا است؟
سخن مشاور مدیریت:
به دلیل ترجمه مقاله و بکار گرفته شدن کلمات و اسامی انگلیسی در متن، اعدادی که در داخل پرانتر نوشته شدهاند در پینوشت مشخص شدهاند.
اگر روش کار غولهای اینترنتی امروز مانند گوگل، فیسبوک، توییتر، اوبر یا ایربیانبی (۱) را در نظر بگیرید، متوجه خواهید شد که آنها همگی دارای یک ویژگی مشترک هستند: آنها به همکاری کاربران به عنوان ابزاری برای تولید ارزش در بسترهای خود متکی هستند. طی ۲۰ سال گذشته، اقتصاد بهتدریج از الگوی مرسوم سازمانهای متمرکز فاصله گرفته است، به طوریکه که شرکتهای بزرگ با موقعیتهای بسیار بزرگ، مسئولیت ارائه خدمات به گروهی از مصرفکنندگان منفعل را بر عهده دارند. امروزه ما به سمت الگویی جدید از سازمانهای غیرمتمرکز حرکت میکنیم، جایی که شرکتهای بزرگ، مسئولیت جمعآوری منابع چندین ذینفع را برای ارائه خدمات به گروه فعالتری از مصرفکنندگان، بر عهده دارند. این تغییر نشانگر ظهور نسل جدیدی از سازمانهای «غیرمادی» است که به دفاتر فیزیکی، داراییها و حتی کارمندان احتیاج ندارند.
مشکلی که در این مدل وجود دارد این است که در بیشتر موارد، ارزش تولیدشده توسط جمعیت، بین همه کسانی که در تولید ارزش کمک کردهاند به طور مساوی توزیع نمیشود. تمام سود، به واسطههای بزرگی میرسد که بسترها را اداره میکنند. اخیراً فناوری جدیدی پدید آمده است که میتواند این عدم تعادل را تغییر دهد. زنجیرهبلوکی، مبادله ارزش را بدون نیاز به واسطه و به روشی مطمئن و غیرمتمرکز، تسهیل میکند.
اما جالبترین جنبه فناوری زنجیرهبلوکی این است که میتواند نرمافزار را به روشی مطمئن و غیرمتمرکز اجرا کند. با استفاده از زنجیره بلوکی، برنامههای نرمافزاری دیگر نیازی به استقرار در یک سرور متمرکز ندارند: آنها میتوانند در شبکههای نظیربهنظیری اجرا شوند که توسط هیچ یک از طرفین کنترل نمیشود. این برنامههای مبتنی بر زنجیرهبلوکی میتوانند برای هماهنگی فعالیت تعداد زیادی از افراد مورد استفاده قرار گیرند و بدون کمک شخص ثالث میتوانند خودشان را سازماندهی کنند. فناوری زنجیرهبلوکی در نهایت وسیلهای برای هماهنگی فعالیتهای مشترک افراد، تعامل مستقیم با یکدیگر و مدیریت (حاکمیت) خود با روشی مطمئنتر و غیرمتمرکزتر است.
در حال حاضر تعداد معقولی از برنامهها وجود دارند که بر روی شبکه زنجیرهبلوکی مستقر شدهاند. به عنوان مثال، آکاشا (۲)، سایت استیمداتآیاو (۳) یا سینریو (۴)، شبکههای اجتماعی توزیعشدهای هستند که مانند فیسبوک اما بدون داشتن یک برنامه (مدیریت) مرکزی، عمل میکنند. به جای اتکا به یک سازمان متمرکز برای مدیریت شبکه و تعیین اینکه برای مثال چه محتوایی باید برای چه کسانی نمایش داده شود (اغلب از طریق الگوریتمهای اختصاصی که در معرض دید عموم قرار نمیگیرند)، این برنامهها به صورت غیرمتمرکز اجرا میشوند و کار گروههای مختلف را از تجمیع میکنند. همچنین از طریق مجموعهای از قوانین مبتنی بر کد که در زنجیرهبلوکی میآید، مشخصا خودشان را به طور جمعی هماهنگ میکنند. افراد برای ارسال پیام بر روی شبکه باید هزینههای کمی پرداخت کنند که این هزینهها به کسانی که به نگهداری و توسعه شبکه کمک می-کنند، پرداخت خواهد شد. مشارکتکنندگان ممکن است از آنجا که پیامهایشان در شبکه پخش میشود، هزینه را همراه با مقداری پاداش پس دهند.
به طور مشابه، اوپنبازار (۵) یک بازار غیرمتمرکز است که دقیقاً مانند ایبی (۶) یا آمازون است اما مستقل از هر اپراتور واسطهای عمل میکند. این بستر به فناوری زنجیرهبلوکی متکی است تا اطمینان حاصل شود که خریداران و فروشندگان میتوانند به طور مستقیم و بدون نیاز به واسطه متمرکز با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. هرکس میتواند هر محصولی را در این بستر ثبت کند که برای کلیه کاربران متصل به شبکه قابل مشاهده خواهد بود. هنگامی که یک خریدار با قیمت آن محصول موافقت میکند، یک حساب سپردهگذاری در زنجیرهبلوکی بیتکوین (۷) ایجاد میشود که به دو نفر از سه نفر (یعنی خریدار، فروشنده و یک داور احتمالی شخص ثالث) نیاز دارد تا با ایجاد یک حساب به اصطلاح چندمنظوره موافقت کنند. هنگامی که خریدار مبلغ پرداخت را به حساب واریز میکند، فروشنده کالا را ارسال میکند. خریدار پس از دریافت محصول، مبلغ سپرده را از حساب سپرده آزاد میکند. در صورت بروز مشکل بین این دو شخص، سیستم نیاز به مداخله شخص ثالث (به عنوان مثال یک داور انتخاب شده به طور تصادفی) دارد تا تصمیم بگیرد مبلغ پرداخت را به فروشنده بدهد یا اینکه پول را به خریدار بازگرداند.
همچنین بسترهای غیرمتمرکز همسفری (۸) مانند لازوز (۹) یا آرکیدسیتی (۱۰) وجود دارند که بسیار شبیه به اوبر اما بدون یک عملگر متمرکز عمل میکنند. این بسترها فقط با کدهای مستقر در زیرساختهای مبتنی بر زنجیرهبلوکی اداره میشوند که برای کنترل تعامل نظیربهنظیر بین رانندگان و کاربران طراحی شده است. این بسترها روی پاداش رانندگان مشارکتکننده در این بستر که از طریق توکنهای طراحیشده در سیستم بوجود آمده است، متکی هستند. هرچه راننده در این شبکه بیشتر مشارکت داشته باشد، بیشتر میتوانند از موفقیت این بستر بهرهمند شوند و تأثیرشان در نظارت (حاکمیت) آن بیشتر میشود.
بنابراین فناوری زنجیره بلوکی ظهور اشکال جدیدی از سازمانها را تسهیل میکند که نه تنها غیرمادی بلکه غیرمتمرکز نیز هستند. این نوع سازمانها که مدیر، مدیرعامل و یا هر نوع ساختار سلسله مراتبی ندارند، توسط همه افراد در تعامل با زنجیرهبلوکی مربوطه اداره میشوند. به همین ترتیب، مهم است که آنها را با الگوی مرسوم «برونسپاری اجتماعی (۱۱)»، جایی که مردم در یک بستر مشارکت میکنند اما از موفقیت آن بستر سود نمیبرند، اشتباه نگیرید. فناوریهای زنجیره بلوکی از نوعی مشارکت در زمینه برونسپاری اجتماعی که گاهی اوقات از آن به عنوان «همکاریگرایی (۱۲) پلتفرمی» یاد میشود، حمایت کنند، جایی که کاربران هم به عنوان مشارکتکننده و هم سهامدار بسترهایی که در آن مشارکت دارند، شناخته میشوند. از آنجا که هیچ عملگر واسطهای وجود ندارد، میتوان ارزش تولیدشده در این بسترها را به میزان یکسان بین کسانی که در ایجاد ارزش کمک کردهاند، توزیع کرد.
ما با استفاده از این فرصت جدید برای افزایش «همکاریگرایی»، به سمت یک اقتصاد اشتراکی یا مشارکتی حرکت میکنیم، اقتصادی که توسط چند شرکت بزرگ به صورت واسطهای کنترل نمیشود بلکه توسط مردم و برای مردم اداره میشود.
هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد، حتی ممکن است بگویید که مگر ما قبلاً این وعدهها را نشنیدهایم؟ آیا قرار نبود که ابداع اصلی اینترنت محدود به افراد و مشاغل کوچکی باشد که با شرکتهای بزرگ رقابت میکنند؟ با این وجود، با گذشت زمان بسیاری از وعدهها و رویاهای روزهای اولیه اینترنت از بین رفتند زیرا غولهای بزرگی شکل گرفتند و چشمانداز دیجیتالی ما را تحت کنترل خود درآوردند.
امروزه ما فرصت جدیدی برای تحقق این وعدهها داریم. فناوری زنجیره بلوکی امکان جایگزینی مدل سازمانهای سلسله مراتبی بالا به پایین را با سیستم همکاری توزیعشده پایین به بالا امکانپذیر میسازد. این تغییر در وهله اول میتواند نحوه توزیع ارزش را تغییر دهد و افراد را قادر سازد در ایجاد هدفهای مشترک همکاری کنند، ضمن اینکه اطمینان میدهد که همه از تلاشها و مشارکتهای خود به درستی بهرهمند میشوند.
با این وجود، هیچ چیز را نباید بدیهی دانست. درست همانطور که اینترنت از زیرساختهای بسیار غیرمتمرکز به یک سیستم متمرکز که تنها توسط چند اپراتور بزرگ آنلاین کنترل میشود، تکامل یافته است، همیشه این خطر وجود دارد که شرکتهای بزرگی هم سرانجام در فضای زنجیرهبلوکی شکل بگیرند. ما اولین فرصت خود را با اینترنت از دست دادهایم. اگر به عنوان یک جامعه، واقعاً برای مفهوم اقتصاد اشتراکی، (یعنی جایی که افرادی که کاری را انجام میدهند به خاطر تلاشهایشان پاداش میگیرند)، ارزش قائل شویم، مجبور خواهیم شد تا با این فناوری نوظهور درگیر شویم، فرصتهای جدیدی را کشف کنیم و برنامههای بزرگ، موفق و جامعهمحوری را ایجاد کنیم که ما را قادر میسازد در برابر انحصار زنجیره بلوکی مقاومت کنیم.
نظر مشاور مدیریت:
این مقاله با بیان چند نمونه مثال، از تعدادی از ظرفیتها و فرصتهایی که زنجیرهبلوکی در اقتصاد اشتراکی ایجاد میکند، رونمایی کرده است. همچنین با مقایسه اهداف ابداع زنجیرهبلوکی و اینترنت فضا را برای حرکت به اقتصاد اشتراکی روشن میکند. با اینحال، براساس نظر تخصصی مترجم، بهتر است مقایسه اینترنت و زنجیرهبلوکی را به صورت مقایسه اینترنت و زنجیرهبلوکی عمومی لحاظ کرد؛ چراکه اهداف زنجیرهبلوکی سازمانی و خصوصی متفاوت بوده و مبنای شباهت و قیاسی با اینترنت ندارد.
پینوشت:
- [1] Airbnb
- [2] Akasha
- [3] Steem.io
- [4] Synereo
- [5] OpenBazaar
- [6] eBay
- [7] Bitcoin
- [8] Carpooling
- [9] Lazooz
- [10] ArcadeCity
- [11] Crowd-sourcing
- [12] Cooperativism
منبع: HBR