انجام کار سخت؛ امید!
سخن مشاور مدیریت:
در شرایط سخت، تقریبا همیشه همه از امید داشتن و پروژه امید صحبت میکنند. اما شاید تاکنون خیلی کم درباره مولفههای ایجاد امید صحبت شده باشد. در این مقاله نویسنده ایمان و سختکوشی را مولفههای اصلی امید معرفی میکند و نیروهای مخالف هر کدام از این مولفهها را بر میشمارد تا به آنها آگاهی پیدا کنیم. در این روزها، بیش از پیش به امید نیاز داریم. پس بهتر است بدانیم که امید اساساً چگونه ایجاد میشود، شکل میگیرد و توسعه مییابد.
در هفتههای اخیر نوشتهام که بیشتر ما نمیتوانیم در مورد آنچه در دنیای بیرون اتفاق میافتد کاری انجام دهیم. من متوجه ملایمت، حمایت متقابل و خونسردی و گفتگوهای رنگباختهای در مورد اتفاقاتی که در این دوران سخت برای همه ما میافتد، شدهام. مردم در «کنار هم بودن» امید و راحتی را پیدا میکنند. خوشحالم که میبینم؛ جریان زندگی! امید به ما این قدرت را میدهد که از پس موضوعات برآییم.
اما یک چیز من را آزار میدهد. ما نمیتوانیم فقط بنشینیم. امید منفعل نیست. امید فعال است و نیازمند انرژی و شجاعت است. دوست خوب من، پدر ولادیمیر فلزمن این موضوع را به خوبی بیان کرده است:
امید = ایمان + سختکوشی
بلی. او درست میگوید. امید تجربهای است که به ما اجازه میدهد:
• با خوشبینی برخورد کنیم (ما این کار را انجام خواهیم داد)
• یک چشمانداز عملی برای آینده پیدا کنیم (بدون توهم، خیلی منطقی)
• کارآیی پیدا کنیم (من، یا ما، میتوانیم باعث شویم که این اتفاق بیافتد!)
بخش ایمان معادله ولادیمیر، خوشبینی (و بیشتر) را پوشش میدهد. امید با این باور آغاز میشود که آینده چیزهای خوبی را برای ما، خانوادههای ما، جوامع ما و جهان به ارمغان خواهد آورد.
بخش سختکوشی که بعد از آن میآید، ایجاد یک دیدگاه منطقی و عملی است. اگر ترس، ناراحتی یا عصبانیت ما را فلج کرده باشد، کشیدن این تصویر و دیدگاه منطقی خیلی سخت خواهد بود.
بنابراین اولین قدم در «انجام کار سخت» که امید است، مقابله آگاهانه با احساسات منفی قدرتمند (و طبیعی) است که ما را وقتی که همه چیز نادرست پیش میرود، به خود جلب میکند. این بدان معنی نیست که ما باید ترس، خشم و یا ناراحتی را از خود دور کنیم؛ آنها اغلب برای هدایت اعمال ما بسیار مفید هستند. اما ما نمیتوانیم اجازه بدهیم این احساسات ما را کنترل کنند. چراکه لحظهای که این اتفاق بیافتد، ما کنترل زندگی و آینده خود را از دست میدهیم.
بنابراین، ترس خود، خشم خود، غم و اندوه خود را آگاهانه احساس کنید. این احساسات چه چیزی در مورد خودتان، دیگران و موقعیتان به شما میگویند؟ آیا چیزی برای یاد گرفتن در آنها هست؟ اگر میتوانید عمیقتر شوید. این احساسات را به نیروهای راهنمایی تبدیل کنید که شما را برای بلند شدن و انجام کاری بسیج میکنند. بهترین کار این است که بروید و کاری را برای یک نفر دیگر انجام بدهید. این سریعترین راه برای تبدیل احساسات منفی به احساسات مثبت است؛ و بله، این کار سختی است!
از طرف دیگر، احساسات مخربی که ما را در زمان مشکلات در آغوش میگیرند، توهمهایی هستند که مانع از دیدن حقیقت میشوند. این آرامش ساکنی که اخیرا در دوستان و همکاران خود دیدهام اگر در واقعیت ریشه دوانده باشد، عالی است. اما اگر ما در پس احساس نادرست امنیت مخفی شدهایم، به طور غیر منطقی متقاعد شدهایم که همه چیز به حالت «عادی» باز خواهد گشت و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد؛ مراقب باشید!
یک دیدگاه غیر منطقی از آینده، روتین دفاعی است. بله، هر از گاهی، ذهن انسان میتواند به قدری توسط این حقیقت مورد حمله قرار گیرد که تنها یک خیال میتواند ما را از آن عبور دهد. اما درست مثل احساسات مخرب، یک فانتزی بررسی نشده توانایی ما برای عمل به روشی عاقلانه و منطقی را از بین میبرد. به نوعی، مثل غذای راحتی است که در یک روز بارانی و غمانگیز مزه خوبی دارد اما اگر هر روز آن را بخورید، چاق میشوید.
بنابراین، با انجام این کار سخت یاد بگیرید که تفاوت بین یک خواب مفید و یک رویا که شما را از اقدام به حرکت به سمت آینده باز میدارد، بدانید. از کجا میدانید که در مسیر درستی هستید یا نه؟ با یک نفر حرف بزنید. کسانی را در زندگی خود پیدا کنید که حقیقت را به شما بگویند. آنها را به رویاهای خود ببرید، در مورد رویاهایتان صحبت و از یکدیگر پشتیبانی کنید.
پس سختترین کار این است که:
• به خودتان ایمان بیاورید. امید بدون اقدام شجاعانه هیچ چیزی نیست.
• یک حس کارآیی ایجاد کنید: اعتماد به نفس و این باور که شما یا ما میتوانیم کاری کنیم که هر چیزی اتفاقی بیافتد.
چرا این قدر سخت است که پا به عرصه وجود بگذاریم و مسئولیت آینده را به عهده بگیریم؟ در زمان بروز مشکل، بسیاری از ما با شک به خود درباره ظواهر ساختگی، که به عنوان دلیل، احتیاط و یا نگرش «صبر کردن و دیدن» بروز پیدا میکنند، مورد هجوم قرار میگیریم. این یک تناقض است: شک کردن به خود تا وقتی که شما اقدام نکنید، حتی در عین وجود خطر شکست، از بین نمیرود. هیچکس نمیتواند این کار را برای شما بکند.
ما برای امید برنامهریزی کردهایم. و امید با خوشبینی آغاز میشود.
تقریبا همیشه میتوانیم نقطه روشنی پیدا کنیم، حتی در تاریکی. خودتان را پیدا کنید و بلند شوید و با این خوشبینی کاری انجام بدهید. تصویری از رویایی را که میتوانید به آن ایمان داشته باشید، ترسیم کنید. با یک نفر حرف بزنید. علیرغم خطر شکست، عمل کنید. در نهایت کار سختی را انجام دهید که امید به زندگی را به ارمغان میآورد!
منبع: HBR