کشف رمز و راز زنان موفق در شبکهسازی
سخن مشاور مدیریت:
راههای رسیدن به مناصب بالا و موفقیت در کسبوکار همواره برای زنان و مردان متفاوت بوده است. اما این راز بزرگ سالهاست که مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعات جدید با کنکاش در زندگی و کار زنان موفق کشف کرده است که آنان شیوههای خاصی برای شبکهسازی و ارتباط با افراد مختلف دارند. در این مقاله برخی از مهمترین این رازها را از مطالعات منتشر شده در هاروارد میخوانیم.
ماکیاول: جامعه شناسی که چکیده افکار و نظریاتش این بود که افراد فقط و فقط بخاطر منفعت در کنار هم هستند و گرنه مانند حیوانات درندهخو به یکدیگر حمله میکردند.
مانترا: شبیه کتاب مقدس. مهم ترین اصول زندگی که هر روز مثل مناسک روزانه باید آن را مرور کرد.
نظریه عمومی وجود دارد که میپندارد یکی از دلایلی که زنان کمتری به مناصب و مشاغل مدیریتی میرسند این است که آنان با نتورک و شبکههای رسمی، غیر رسمی و اثرگذار سازمان، ارتباط درستی ندارند.
برخی معتقدند که تعصب بیجای افراد موجب عدم شکلگیری شبکه مناسب میشود. هم زنان متعصب شبکههای سالمی نمیسازند و هم مردان متعصب در درجههای بالای سازمان با مردان راحت تر ارتباط برقرار میکنند.
برخی دیگر معتقداند که عدم تناسب بین وظایف خانه، خانواده و فرزندآوری و مسئولیتهای شغلی و حرفهای، زنان را از شبکه سازیهای مناسب و توسعه روابط حرفهای باز میدارد.
اما چگونه است که برخی رهبران زن شبکههای قدرتمند و اثرگذاری خلق میکنند؟ و نفوذی عمیق، ماندگار و مقام بالایی را به واسطه این شبکه بدست میآورند!!
زنان موفق در شبکهسازی چه رازی دارند؟
مطالعات جدیدی در HBR منتشر شده که این راز را برملا کرده است; این حقایق از مصاحبه با تعداد زیادی از زنان موفق در مناصب مدیریتی استخراج شده است. اینگا کاربونی، استاد دانشکده بازرگانی ماسون، ویلیام ومری نویسنده اصلی این مطالعه توضیح میدهند که «ما با بسیاری از مدیران زن در مورد نحوه بهبود روابطشان و چالشهای پیش روی آنها و سازمانشان مصاحبه کردیم و متوجه شدیم که این امر منشائی قدیمی و شبیه به هم دارد»
محققان این اطلاعات از تحلیل مصاحبههای ۱۶۵۰۰ زن و مرد در بیش از ۳۰ سازمان مختلف در ۱۵ سال گذشته و مصاحبه با صدها مدیر اجرایی زن، استخراج کردهاند. این امر باعث شد که ۴ رفتار اصلی را به عنوان راز موفقیت این زنان به نسبت همکاران و همسالانشان شناسایی کنند. در بعضی موارد مردان نیز رفتاری مشابه در این زمینه داشتهاند. و در برخی موارد رفتار زنان و مردان تفاوتهای ظریفی دارد.
زنان موفق شبکههای حرفهای خود را با این رازها میسازند:
کارآمدی
زیرکی
عدم مرزبندی متعصبانه
تعادل در انرژی
۱. کارآمدی
مطالعات قدیمی و حتی مطالعات جدید نشان میدهد که زنان در محیط کار کلا بیشتر از مردان به مشارکت در هنگامی که افراد به کمک نیاز دارند، اقدام میکنند. اما همه مدیران موفق زن کاملا میدانند که بله گفتن به هرچیزی به معنی نه گفتن به چیزی دیگر است.
باب کراس از کالج بابیسون که همکار کاربنی است میگوید: یکی از مدیران اجرایی سیلیکونولی را میشناسد که این اعتقاد را به عنوان مانترای خود پذیرفته و مانند اعمال روزانه اعتقادی خود آن را تکرار میکند. اگرچه این زنان تحت فشار و تاثیر الگوهای رفتاری سایر زنان قرار میگیرند و همه طبق کلیشه توقع دارند آنان نیز پذیرایی درخواست مشارکت سایر همکاران باشند، کماکان سعی میکنند مقاومت کنند.
- آنها جلسات بیربط به مسئولیتشان را از تقویمشان حذف میکنند.
- تصمیمات و درخواستهای کم اولویت را با تصمیمات اساسی و کارهای مهم جایگزین میکنند.
- جلسات را ساده برگزار میکنند
- بر کارآیی ایمیل ها تاکید می کنند
- همیشه زمانی برای تفکر عمیق و سطح بالا کنار میگذارند.
- آنها برای ساختن روابط عمیق با بقیه مشارکت میکنند
- یا در کارهایی که حس میکنند به تمایلات و توانایی آنها نزدیک است و احتمال موفقیت بیشتری دارند، وارد میشوند
کاربونی میگوید: "زنان در هر سطحی که کار میکنند بیشتر مشتاق هستند به سایرین مشاوره بدهند یا با آنها مشارکت کنند. آنان در اکثر مصاحبهها اذعان داشتند که وقتی مورد مشورت قرار نمیگیرند، یا از ایشان کمکی خواسته نمیشود، احساس خوشایندی ندارند."
زنان باید چه کنند؟
آنها برای ساختن روابط عمیق باید با دقت و وسواس با بقیه مشارکت کنند و در کارهایی که حس میکنند به تمایلات و توانایی آنها نزدیک است و احتمال موفقیت بیشتری دارند، وارد شوند.
سازمانها باید چه کنند؟
سازمانها میتوانند با رصد کردن میزان مشارکتهای نامشهود افراد در پروژهها تعادلی میان این مشارکتها بین مردان و زنان ایجاد کنند و زنان را به سمت انجام مسئولیتها و وظایف مهم خود رهنمون باشند.
۲. زیرکی
دادههای محققان نشان میدهد که روابط زنان مخصوصاً با همسالان زن از روابط مردان محکمتر، قویتر و طولانی مدتتر است و با گذشت زمان محکمتر میشود. این امر گاهی مثبت است، مثل وقتی که تماس با یک دوست قدیمی یک فرصت جدید و یا چشماندازی نو در اشتغال یا کسبوکار آنان ایجاد کند.
اما اگر در سازمانی پویا کار میکنید که نیازها و افراد شاغل در آن زیاد تغییر میکند (که امروزه همه سازمانها اینگونهاند) اعتماد و رابطه با همان افراد قدیمی میتواند بر عملکرد و رشد شما تاثیر منفی بگذارد. زنان موفق در شبکهسازی روانتر عمل میکنند، آنان وقتی در ردههای بالا قرار میگیرند، میدانند که چه موقع باید ارتباطات قدیمی را به نفع روابط جدید قطع کنند (شاید با قطع ارتباط یا عدم برقراری ارتباط)
به عنوان مثال کراس میگوید:”وقتی در نقطه عطف کار و یا شروع یک پروژه جدید هستید باید زیرکانه بسنجید که ارتباط با چه کسانی میتواند شما را در راه رسیدن به اهداف خود پیش ببرد خواه این اهداف سیاسی باشند خواه اجرایی !!"
این نوع ارتباط مزایای زیادی برای زنان دارد:
- نفوذ: دسترسی به کسانی است که افکار را رهبری میکنند
- توسعه: پرکردن شکاف مهارتی برای جذب مهارتهای مکمل
- نوآوری: جستجو و دسترسی به بینشهای جدید.
- روشهای بهینه: کشف کردن شیوههای بهینه برای اجرای کارها توسط افراد کارا.
او میگوید بسیاری از زنان این کار را غیر معتبر و حتی شبیه سیاستهای ماکیاولی میدانند. اما مردان همین کار را با این تفسیر که “کار در اولویت است”، معمولا انجام میدهند.
زنان باید چه کنند؟
زنان باید برای تفکیک کردن روابط کاری و دوستانه مخزنی مجزا برای خود تعریف کنند. صد البته که زنان باید دوستان قدیمی و مشاوران با سابقه خود را حفظ کنند ولی به طور پیوسته شبکه آشنایان را به نفع پیشرفت کاری و توسعه خود گسترش دهند.
سازمانها باید چه کنند؟
سازمانها میتوانند با سنجیدن شبکههای جدیدی که زنان در شروع و طول پروژهها ساختهاند و تاثیر دادن آن در ارزیابی عملکرد کارکنان به توسعهی شبکهسازیهای موثر کمک کنند.
۳. مرزبندی نکردن
بزرگترین راز این است که زنان موفق شبکههای گسترده و متنوعی میسازند و از لحاظ جغرافیایی، کسبوکارهای متفاوت و واحدهای تجاری مختلف، شبکهی گستردهای دارند. اما متاسفانه زنان کمتر به دنبال کنار گذاشتن تعصبات ذهنی و ترک شبکههای خودشان هستند و برای ورود به شبکههای جدید و متنوع احساس ناراحتی میکنند.
کاربونی میگوید: “زنان بسیاری به ما گفتند که گعدهها و گروههای دوستی خود را بیشتر میپسندند” در حالی که وی معتقد است زنان بخاطر ترس از واکنشهای شدید و دور بودن از استرسهای فضای جدید، احتیاط میکنند. اما این رفتار برای دستیابی به اطلاعات جدید، پیشرفت و نوآوری و ماندن در مسیر موفقیت برای زنان و مردان ضروری است.
زنان باید چه کنند؟
او پیشنهاد میدهد که به صورت دورهای با بررسی افراد پیشرو در سازمان، بسنجیم و ببینیم آیا کسانی هستند که بهتر است در شبکه دوستان ما باشند و الآن نیستند؟ سعی کنیم به آنان نزدیک شویم البته نه با این نگاه که شما به رابطه با آنان نیاز دارید. بلکه با این رویکرد که با هم قهوهای بنوشید و راههای همکاری و پروژههای مشترک را با هم کشف کنید.
سازمانها باید چه کنند؟
شرکتهایی چون Ford and Booz و Hamilton زنان موفقی دارند که شبکههای گسترده و متنوعی ساختند. این شرکتها برنامههای رسمی دارند که مدیران میانی به صورت دوره با هم دیدار داشته باشند. ایجاد و تقویت این برنامهها میتواند به نفع شبکهسازی موفق زنان بیانجامد.
۴. انرژی متعادل
تحقیقات ۲۰ سال اخیر نشان میدهند کسانی که بهترین نتیجه را میگیرند افراد پرانرژی هستند که در گروههای خود بیشترین نمود انرژی را دارند. آنها انرژی مضاعفی را به گروه وارد میکنند و به عنوان همکار باعث جذابتر شدن کار میشوند و عملکرد گروه را ارتقاء میدهند.
اما زنان و مردان همه انتظار دارند زنان انرژی متفاوتی به روابط وارد کنند و اینجاست که تفاوت میان زنان معمولی و زنان موفق مشهود میشود. زنان موفق در همه مطالعات ثابت کردند که هم در کار خود صلاحیت دارند و هم صمیمی هستند. IQ و EQ را باهم دارند و اعتماد بنفس بالا را در خود تقویت میکنند.
زنان موفق هرگز توانایی و مهارتهای خود را دستکم نمیگیرند و همواره نمودهایی را از خود نشان میدهند که نمایانگر توانایی آنان در انجام موفق کارهاست. آنان همچنین از نشاط و حضور در اتفاقات کوچک مثبت که نشاندهنده دلسوزی و علاقه آنان است، استفاده میکنند و با گوش دادن موثر به همکاران تفکر خلاق را در آنان تقویت میکنند.
زنان باید چه کنند؟
انرژی خود را به صورت متعادل در پروژهها و ارتباطات مختلف تقسیم کنند و از اوج و فرود بیش از حد در صرف انرژی پرهیز کنند و بر کسب نتیجه در عین صمیمیت و انرژی بالا تمرکز کنند.
سازمانها باید چه کنند؟
با آموزش و ایجاد فضاهای متفاوت زنان را در کشف انرژی متعادل یاری رسانند.
محققان امیدوارند که زنان بتوانند با استفاده از این ۴ اصل شبکههای موثر و گستردهتری بسازند و توصیه میکنند سازمانها نیز این اصول را به عنوان رفتارهای عادی و رویههای تکرار شونده در سازمان رواج دهند تا از ثمرات آن منتفع گردند.
منبع: HBR