تنها 2 مقاله دیگر را می‌توانی رایگان مطالعه کنی. ثبت نام کن تا مقاله‌های بیشتری بخوانی.

چگونه همکاران جدید را با سیاست‌های دفتر آشنا کنیم؟

بهناز همایونفر
۱۴ خرداد در 5 دقیقه بخوانید
چگونه همکاران جدید را با سیاست‌های دفتر آشنا کنیم؟

سخن مشاور مدیریت:

تنها چند روز از شروع کار "جان" در شغل جدیدش می‌گذشت که با همکارش "کریس"، در یک سفر 40 دقیقه ای همراه شد (اسامی در این مقاله تغییر کرده‌اند). به عنوان یک تازه‌کار، جان در تلاش برای ایجاد یک تاثیر خوب روی همکار خود بود و مدام نگران ادامه دادن صحبت‌هایش با او بود. کریس که بیش از یک دهه در شرکت فعالیت داشت، برخلاف جان به این موارد فکر نمی‌کرد. 

تقریبا در تمام طول سفر، کریس نظراتش در مورد مابقی افراد دفتر کار را به جان می‌گفت. جان بعد از به یاد آوردن آن لحظات میگوید: منظورم همه است – از منشی‌های دفتر تا رهبران بالادست سازمان؛ حتی به من می‌گفت که بنظر او، مدیر دفتر باید اخراج شود." جان در بیشتر طول سفر، به علت صحبت‌های بی وقفه همکارش ساکت بود، ولی از مطالبی که می‌شنید می‌ترسید.

خیلی طول نکشید که جان متوجه شود که کریس سعی دارد او را به گروه خود در سیاست‌های دفتری اضافه کند، و بعد از آن گفت و گو، جان در مقابل بعضی دیگر از همکاران خود محافظه کارانه تر رفتار می‌کرد و بسیار مراقب بود که در مورد فرد قدیمی پر حرف چه می‌گوید. در آخر، جان می‌گوید که کریس در واقع به او کمک کرد تا بتواند از یک سری از اشتباهات جلوگیری کند، اما این یک شروع سخت برای موقیعت شغلی جدید او بود.

من هم یکبار شرایط کریس را داشتم و به همکار تازه واردم توصیه های محرمانه‌ای در مورد چگونه تحمل کردن یک مدیر سختگیر کردم. اما بلافاصله بعد از اینکه از دفتر او خارج شدم، متوجه شدم که بسیار بی‌ملاحظگی کردم و خودم را دربرابر این شرایط خطرپذیر کرده‌ام. خوشبختانه، همکار جدید من قابل اعتماد بود و از توصیه های غیررسمی من تشکر کرد. ولی با قرار دادن خودم در آن شرایط، از خودم پرسیدم که آیا اینکه خطر معرفی شرکت به یک همکار جدید را به عهده بگیرم منطقی است؟ حتی اگر نیت خیری داشته باشم؟

جواب جودیث وایت به این سوال "بله" است. او می‌گوید: اگر این قسمتی از ایجاد روابط اجتماعی است، پس میتواند مورد موثری باشد. مثالی که او میاورد مربوط به فیلم "مردان دیوانه" است. در آن فیلم جوآن به پِگی، عضو تازه وارد گروه، یک دستورالعمل غیر رسمی در رابطه با موفقیت در "استرلینگ کوپر" میداد. به گفته وایت، او داشت به پِگی نه تنها برای موفقیت خودش، بلکه برای موفقیت سازمان کمک می‌کرد.

بنابراین، از کجا باید بدانیم که گوش‌های فرد تازه وارد را با سیاست‌های دفتر پر کنیم یا نه؟

در ابتدا، انگیزه های شخصی خود از این کار را بررسی کنید. ویات میگوید: اگر کسی به شما نُرم‌های نانوشته و ناگفته سازمان را می‌گوید تا بتوانید عملکرد موثرتری داشته باشید، این چیز خوبی است. ولی همین غریزه‌ای که به شما می‌گوید به همکار خود کمک کنید، در صورتی که برای اضافه کردن آن شخص به گروه خود در سازمان باشد، مانند داستان کریس، می‌تواند خطرناک باشد. بِن دَنتر، مشاور توسعه سازمانی، میگوید که اگر شما دارید به آنها کمک میکنید که موثرتر باشند، نه اینکه در تله‌های سازمان بیفتند و یا باعث شکسته شدن تابوهای سازمان شوند، به این کار ادامه دهید. هدف این است که زندگی آنهارا راحت‌تر کنید.

حتی اگر نیت شما مثبت است، شما باید به خط قرمزها احترام بگذارید و آگاه به تاثیری که اطلاعات شما روی افراد دارد باشید. جَنِت نیز وقتی شغل خود را تغییر داد در وضعیت مشابهی قرار گرفت. او یک تازه وارد به حساب نمی آمد، بنابراین وقتی که همکار جدید او در مورد داستانها شخصی بقیه اعضای گروه با او صحبت کرد، شکه شد. بجای اینکه آن اطلاعات برای او مفید باشند، بیشتر او را در مورد همکار جدید خود که دهن لقی داشت محتاط کرد. جَنِت میگوید: "من به این همکارم اعتماد ندارم.  اطلاعات شخصی زیادی به او نمی دهم چون می‌دانم که اگر بگویم، باقی افراد گروه نیز از آن اطلاعات با خبر می‌شوند. من فقط تمام تلاشم را می‌کنم تا همه چیز را دوستانه نگه دارم." جان میگوید او نیز همین حس را هنگام گوش دادن به صحبتهای کریس داشت: "من یک فرد کاملا جدید بودم و مدام با خودم فکر میکردم که چرا او دارد به من این مطالب را می‌گوید؟ او حتی من را نمی‌شناسد." این نکته را در نظر داشته باشید که چیزی که شما به همکار خود می‌گویید به خود شما برمی‌گردد، و احتمالا به صورت منفی. 

نیاز به اشاره ندارد که غیبت کردن، همیشه عامل مخرب فضای کاری است. در واقع، طبق گفته جوزف لابیانکا، استاد دانشکده مدیریت کنتاکی، تقریبا هر کس این کار را در شکل‌های مختلف یک‌ بار انجام داده است. او می‌گوید: "غیبت کردن می‌تواند بسیار به افراد سازمان کمک کند، به خصوص در مواقعی که اطلاعات از لایه های بالایی سازمان به سمت لایه های پایین نمی‌آید؛ که این اتفاق در مواقع بحران سازمان و یا گذر از حالت تغییر بسیار رخ میدهد." لابیانکا ادامه میدهد: "غیبت کردن در محل کار غیر حرفه‌ای نیست. اگر یک‌ سری از افراد از جریانات داخل شرکت اطلاع داشته باشند، غیبت کردن میتواند باعث رسیدن آن اطلاعات به همه افراد شرکت باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب، غیبت کردن باعث کاهش اضطراب افراد می‌شود و به آنها در مقابله با عدم قطعیت کمک می‌کند."

هرچند لابیانکا می‌گوید که معروف شدن شما به عنوان شخصی که مدام غیبت می‌کند، می‌تواند به مسیر شغلی شما آسیب بزند. او ادامه می‌دهد: "مدیران معتقدند غیبت کردن می‌تواند مخرب باشد؛ و این درست است." نه تنها مدیران همه غیبتها را منفی تلقی می‌کنند، بلکه به کارکنانی که به غیبت کردن شناخته می‌شوند نمره پایین تری می‌دهند.

در آخر، این نکته را درنظر بگیرید که حرفی که شما می‌زنید ممکن است بعدا برای شما دردسرساز شود. وایت میگوید: "اگر این اطلاعاتی است که همه کارکنان شرکت می‌دانند مشکلی نیست، اما به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی کار درستی نیست." شما نمی‌دانید همکار جدید شما چه چیزهایی ممکن است به دیگران بگوید، نکاتی که ممکن است باعث ضربه خوردن مسیر شغلی شما شود. دتنر پیشنهاد میدهد که با دنبال کردن یک قانون ساده، میتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید؛ " طوری صحبت کنید که انگار همه دارن به آن گوش می‌دهند.

                                

منبع: HBR

بهناز همایونفر
نوشته‌ای از بهناز همایونفر

در مقطع کارشناسی مهندسی الکترونیک خواندم ، دانش آموخته MBA از TBS هستم و در حوزه فروش و بازاریابی کار کردم.

بیشتر بخوانید
مقاله مرتبط
برند تجاری شما چه هویتی دارد؟

برند تجاری شما چه هویتی دارد؟

محمد حسین میر آفتاب
۳۰ تیر در 15 دقیقه بخوانید