سفسطهی بازخورد (بخش سوم): چطور یاد میگیریم
سخن مشاور مدیریت:
یکی از اهداف ارائهی بازخورد تسریع یادگیری افراد است و کمک به توسعهی آنها در حوزههایی که نقص دارند. ولی پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که تمرکز بر روی نقاط ضعف باعث فعال شدن سیستم عصبی سمپاتیک میشود که انسان را در شرایط جنگ یا گریز قرار میدهد، شرایطی که تقریبا باعث خاموش شدن همهی قسمتهای مغز میشود به جز قسمتهایی که برای بقاء ضروری هستند.
یکی دیگر از تئوریهای جمعی ما این است که بازخورد حاوی اطلاعات مفیدی است، و این اطلاعات دارای محتوایی جادوئی هستند که یادگیری فرد را تسریع خواهد کرد. دوباره، پژوهش جهت مخالف را نشان میدهد. یادگیری اضافه کردن چیزی به جایی که قبلا وجود نداشته، نیست، بلکه شناخت، تقویت، و اصلاح چیزی است که قبلا وجود داشته.
دو دلیل یادگیری آنچه قبلاً در مغزمان داشتهایم وجود دارد:
دلیل اول: ساختار مغز
اولین دلیل این است که، از نظر عصب شناختی، ما در حوزههایی بیشتر رشد میکنیم که توانایی بیشتری داریم (نقاط قوت ما حوزه های توسعهای ما هستند). مغز در سراسر زندگی توسعه پیدا میکند، اما این توسعه در هر فردی بطور متفاوتی صورت میگیرد. به دلیل مشخصههای ژنتیکی که به ارث میبرید و شرایط محیطی متفاوت دوران کودکی شما، سیمکشی مغز شما کاملا منحصر به فرد است. برخی قسمتهای آن ارتباطات سیناپسی قویتری دارند، در حالیکه قسمتهای دیگر تراکمشان کمتر است، و این الگوها در افراد مختلف متفاوت است. بر اساس علم مغزشناسی، در مغز افراد اتصالات نورونی بیشتر در قسمتهایی رشد میکند که از قبل اتصالات نورونی قویتری در آنجا وجود دارد. همانطور که جوزف لدوکس، پروفسور عصبشناسی دانشگاه نیویورک، به زیبایی توصیف کرده است:
اضافه شدن ارتباطات نورونی شبیه جوانههای جدید روی یک شاخه است تا اضافهشدن شاخههای جدید.
از این نقطه نظر، یادگیری بیشتر شبیه ساختن، ذره به ذره، روی الگوهای منحصر به فردی است که قبلا در درون شما وجود داشتهاند. که در مقابل به این معنی است که یادگیری در ابتدا توسط یافتن و درک این الگوها (الگوهای شما، نه دیگران!) صورت میگیرد.
تمرکز روی نقصهای افراد، یادگیری را تسریع نمیکند، بلکه آن را کند می کند.
دلیل دوم: تمرکز بر نقاط قوت
توجه به نقاط قوتمان توسط دیگران یادگیری را تسهیل میکند، در حالیکه توجه به نقاط ضعفمان مانع یادگیری میشود. علوم عصبشناختی همچنین نشان میدهد وقتی دیگران به جای بازسازی چیزی که وجود ندارد روی چیزی که در درون ماست تمرکز میکنند چه چیزی اتفاق میافتد. دانشمندان در یک آزمایش تجربی دانش آموزان را به دو گروه تقسیم کردند. به یک گروه کوچینگ مثبت دادند، و درباره آروزهای آنها پرسیدند و اینکه چطور میخواهند به رویاهای خود برسند. دانشمندان، گروه دوم را درباره تکالیفشان مورد کنکاش قرار دادند و اینکه دانش آموزان فکر میکنند تکالیف رو چطور انجام دادهاند و چه جاهایی اشتباه داشتهاند و چطور باید این نقاط ضعف را بهبود دهند. درحالی که این گفتگوها انجام میشد، دانشمندان از طریق دستگاه رزونانس مغناطیسی مشاهده و پایش میکردند که کدام قسمتهای مغز دانش آموزان در پاسخ به این دو نوع مختلف توجهات، فعالیت بیشتری دارد.در مغز دانش آموزانی که در مورد چیزهایی که نیاز به اصلاح دارد پرسیده شده بود، سیستم عصبی سمپاتیک[i] روشن شده بود. این سیستم جنگ یا گریز[ii] میباشد، که دیگر قسمتهای مغز را خاموش میکند و به ما اجازه میدهد تا صرفا روی اطلاعات مورد نیاز برای بقاء (زنده ماندن) تمرکز کنیم. مغز شما به بازخوردهای انتقادی به عنوان تهدید پاسخ میدهد و فعالیتاش را محدود میکند. ریچارد بویاتزیس پرفسور روانشناسی و کسبوکار در جمعبندی یافتههای این پژوهش میگوید:احساس منفی قوی تولید شده توسط انتقاد مانع دسترسی به مدارهای عصبی موجود شده و منجر به نقصهای شناختی، احساسی، و ادراکی میشود.
متمرکز شدن افراد روی نقاط ضعفشان یا کمبودها آنها را قادر به یادگیری نمیکند. بلکه مانع آن میشود.
یافتههایی شبیه این به ما نشان میدهد:
اولاً، یادگیری زمانی اتفاق میافتد که ببینیم چطور میتوانیم با افزودن کمی چیزهای جدید یا توسعه درکمان از چیزی که قبلا وجود داشته است، کاری را بهتر انجام دهیم. یادگیری در جایی صورت میگیرد که ما خوب عمل میکنیم نه جایی که عملکرد ضعیفی داریم، و مطمئنا نه بر اساس احساس دیگران از چیزی که در آن ما ضعیف عمل میکنیم.
دوماً، ما زمانی بیشتر یاد میگیریم که فرد دیگری به چیزی توجه میکند که در حال کار روی آن هستیم و از ما میخواهد تا آن کار را با ذکاوت پرورش دهیم.
اغلب به ما گفته می شود که کلید یادگیری این است که از ناحیه امن خود بیرون برویم، اما یافتههای پژوهش با این سخن تناقض دارد: این کار ما را از ناحیه امن مان بسیار دورتر میبرد، و مغزمان توجه به هر چیز دیگری به غیر از بقاء و زنده ماندن را متوقف میکند. روشن است که ما در ناحیه امنمان بیشتر و بهتر یاد میگیریم، زیرا آن جایی ست که مسیرهای عصبیمان متمرکز شدهاند. آن جایی است که ما به احتمالات گشودهتر، خلاقتر، دارای بینش بهرهور هستیم. آن جایی است که بازخورد ها باید در لحظهی جاری ارائه شوند.
ادامه دارد ...
i] sympathetic nervous system]
ii] fight or flight]
iii] parasympathetic nervous system]
iv] rest and digest]
منبع: HBR