چگونه از بحران اقتصادی عبور کنیم و پس از آن رشد داشته باشیم؟
سخن مشاور مدیریت:
در روزهای اخیر باتوجه به شرایط پیش آمده به دلیل شیوع ویروس کرونا، خیلی از شرکتها با مسائل اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند. این روزها با توجه به فعالیت در حوزه مشاوره مدیریت با کسبوکارهای متعددی در ارتباط بودم و متوجه این موضوع شدم که اکثر این کسبوکارها با توجه به رکود اقتصادی پیش آمده نگران آینده کسبوکار خود هستند. با توجه به موارد پیش آمده تصمیم گرفتم تا با استفاده از مقالات موجود در نشریه کسبوکار هاروارد سلسله مطالبی را برای عبور موفقیتآمیز از بحران پیش آمده آماده نمایم.
در این مقاله مولفان سعی کردند تا راهکاری برای عبور موفقیتآمیز از رکودهای اقتصادی ارائه نمایند. مقاله حاضر با بررسی اطلاعات شرکتها در تحقیقات متعدد و نحوه عملکرد آنها در رکود اقتصادی بزرگ آمریکا در سال 2008 تهیه شده است. محققان 4 حوزه اصلی را برای مورد توجه قراردادن در عبور از بحران اقتصادی ذکر کرده اند که این چهار حوزه عبارتند از: حجم بدهی شرکت، مدیریت نیروی انسانی، ساختار سازمانی و تحول دیجیتال.
شرکتهای تمرکززدایی شده بهتر قادر به تطبیق با شرایط در حال تغییر بودند.
چگونه یک شرکت قبل از یک بحران اقتصادی باید آماده شود و زمان برخورد چه حرکاتی باید انجام دهد؟
تحقیقات و مطالعات موردی برای روشن کردن پاسخ این پرسش رکود بزرگ را بررسی میکنند. در برخی موارد، آنها به خرد جمعی میپیوندند؛ سایرین، آن را به چالش میکشند. برخی از مهمترین یافتههای این تحقیق چهار حوزه را مطرح میکنند: بدهی، تصمیمگیری، مدیریت نیروی کار و تحول دیجیتالی. پیام اساسی در تمام حوزهها این است که رکود، یک فعالیت پرفشار در مدیریت تغییر است، و برای جهتیابی موفقیتآمیز، یک شرکت باید انعطافپذیر و آماده وفق دادن خود باشد.
کاهش بدهی قبل از رکود اقتصادی
ربکا هندرسون (از دانشکده کسبوکار هاروارد) دوست دارد به دانشجویان خود یادآوری کند: "قانون اول این است: شرکت را منهدم نکنید" این یعنی، اولین و مهمترین چیز، پولها را تمام نکنید.
از آنجا که رکود اقتصادی معمولاً فروش کمتری را به همراه میآورد و بنابراین نقدینگی کمتری برای تامین مالی عملیاتهای مالی وجود خواهد داشت، بقا در دوران رکود اقتصادی نیازمند مدیریت مالی استادانه است. اگر آمازون این پول را قبل از سقوط دات کامها جمع نکرده بود، گزینههای آن بسیار محدودتر بود. در عوض، توانست با سرمایهگذاریهای خود در استارتآپها ضررها را کاهش دهد و همچنین بازار آنلاین آمازون، پلتفرم خود را برای فروشندگان شخص ثالت، در اواخر همان سال عرضه کند. در ادامه این پلتفرم در دوران رکود و پس از آن به بخشها (محصولات آشپزخانه، سفر و پوشاک) و بازارهای جدید (کانادا) گسترش یافت.
بررسیها نشان میدهد شرکتهایی که سطح بالایی از بدهی دارند در طی رکود اقتصادی بسیار آسیبپذیر هستند. در یک مطالعه که توسط خاویر گیرود (از دانشکده مدیریت MIT) و هولگر مولر (از دانشکده کسبوکار NYU) در سال 2017 انجام شد، آنها به بررسی رابطه تعطیلی کسبوکارها و نرخ بیکاری مرتبط و کاهش قیمت مسکن در بخشهای مختلف ایالات متحده آمریکا پرداختند.
به طور کلی، هرچه کاهش قیمت مسکن بیشتر بود، تقاضای مصرف کنندگان بیشتر کاهش یافت و به افزایش تعطیلی کسبوکارها و درنتیجه بیکاری بیشتر منجر شد. اما محققان دریافتند که این مسئله بیشترین اثر را در میان شرکتهای دارای بیشترین سطح بدهی دارد. آنها شرکتها را براساس اینكه در دوره ركود نسبت بدهی بیشتر یا كمتری نسبت به سرمایه خود دارند، تقسیم كردند ، كه این نسبت با تغییر در نرخ بدهی به دارایی های آنها سنجیده می شود. اکثر کسب و کارهایی که به دلیل کاهش تقاضا، تعطیل شدند، نرخ بدهی بسیار بالایی داشتند.
مولر توضیح میدهد: «هر چه بدهی بیشتری داشته باشید، پول بیشتری برای پرداخت بهره و اصل بدهی خود نیاز دارید». زمانی که رکود اقتصادی شروع میشود و پول نقد کمتری وارد میشود، این مساله شما را در معرض ریسک سقوط قرار میدهد. برای ادامه دادن به پرداختها، شرکتهایی که بدهی بیشتری دارند مجبورند هزینهها را شدیدتر کاهش دهند، که اغلب از طریق اخراج کارمندان انجام میشود. این کاهش شدید میتواند بهرهوری و توانایی سرمایهگذاری در سرمایهگذاریهای جدید را مختل کند. اهرمبندی موثر گزینههای شرکتها را محدود میکند و به آنها فضای کمی برای بهرهگیری از فرصتها میدهد.
میزان افزایش بدهی در طی رکود اقتصادی به عوامل مختلفی بستگی دارد.
شای برنستین (از دانشکده کسبوکار استنفورد)، جاش لرنر (از دانشکده کسبوکار هاروارد) و فیلیپ مزانوتی (از دانشکده مدیریت Northwestern University’s Kellogg ) دریافتهاند که شرکتهای سهامی خصوصی، که اغلب به استقراض از شرکتهای تامین مالی نیاز دارند، نسبت به شرکتهای غیر سهامی خصوصی در طول رکود اقتصادی عملکرد بهتری داشتند. شرکتهایی با حجم زیاد بدهی در این بخش دست و پنجه نرم میکنند زیرا دسترسی به سرمایه در طی یک رکود اقتصادی کاهش پیدا کرده است. این مطالعه اظهار میکند که شرکتهای تحت حمایت سهام خصوصی به شکل بهتری ظاهر شدند، زیرا زمانی که آنها به افزایش سرمایه احتیاج داشتند، صاحبان آن میتوانستند به آنها کمک کنند. فروش سهام راه دیگری برای مواجهه با تعهدات بدهی است. مولر اظهار میدارد: «اگر در دوران رکود اقتصادی سهام بفروشید، مشکل عدم پرداخت بدهی کمتری نشان داده خواهد شد.»
البته واقعیت این است که بسیاری از شرکتها مقداری بدهی که به دوران رکود اقتصادی منتقل شود دارند. مطالعه مولر نشان داد که میانگین نرخ بدهی به داراییها در میان شرکتهایی که میزان بدهیشان در دوران رکوداقتصادی افزایش پیدا کرده است 38% میباشد. این نرخ در بین گروهی که کاهش بدهی داشتند متوسط 19.5% بود. با اینکه هیچ عدد جادویی وجود ندارد، تحقیقات نشان میدهد سطح متوسط بدهی لزوماً یک مشکل نیست. با این وجود، مولر پیشنهاد میکند که اگر یک شرکت حدس میزند که رکود اقتصادی در شرف وقوع است، باید کاهش بدهیها را مد نظر داشته باشد. تحقیقات اخیر McKinsey نیز از این موضوع حمایت میکند: شرکتهایی که به شکل بهتری پس از رکود بزرگ پدیدار شدهاند، بدهیهای خود را از سال ۲۰۰۷ به ۲۰۱۱ نسبت به شرکتهای کمتر موفق، بیشتر کاهش داده بودند.
وقتی در مورد کاهش بدهیها صحبت میکنیم، طبق پیشنهاد میهیر میسوره از McKinsey، زودتر شروع کردن کاهش میزان بدهیها کمک میکند. این به معنی کاهش سطح بدهی قبل از اینکه به وضوح مشخص باشد که در دوران رکود اقتصادی هستیم. او توصیه میکند: «باید نگاهی جدی به پورتفولیو خود بیاندازید» زیرا فروش داراییها میتوانند راهی برای کاهش بدهی لزوما بدون حذف ابعاد اصلی عملیات باشند.
تمرکز بر تصمیمگیری
عملکرد یک شرکت در طول رکود اقتصادی و بعد از آن، نه تنها به تصمیماتی که گرفته میشود بلکه به اینکه چه کسی آنها را میگیرد نیز بستگی دارد. در یک مطالعه در سال 2017، رافائلا سادن (از دانشکده کسبوکار هاروارد)، فیلیپ آگیون (از دانشگاه فرانسه)، نیکولاس بلوم و برایان لاکینگ (از استنفورد) و جان ون رینن (از MIT)، چگونگی تاثیر ساختار سازمانی بر توانایی شرکت در عبور از رکود اقتصادی را بررسی کردند. محققان بر این باورند که نیاز به اتخاذ تصمیمات دشوار ممکن است به نفع شرکتهای متمرکز باشد، زیرا آنها تصویر بهتری از کل سازمان دارند و انگیزههای آنها بهطور معمول با عملکرد شرکت در یکراستا است. از سوی دیگر، شرکتهای غیر متمرکز ممکن است حتی در برابر شوکهای بزرگ در موقعیت بهتری قرار بگیرند زیرا ارزش اطلاعات محلی افزایش مییابد.
محققان به دادههای نظرسنجی مدیریت جهانی از تولیدکنندگان تکیه داشتند که شامل سوالاتی در مورد میزان استقلال یک مدیر کارخانه برای سرمایهگذاری، معرفی محصولات جدید، گرفتن تصمیمات فروش و بازاریابی، و استخدام کارمندان بود. شرکتهایی که در آن مدیران کارخانه دارای اختیار کمی بودند به شدت متمرکز درنظر گرفته شدهاند. آنهایی که اختیار زیادی داشتند، از نظر تمرکز امتیاز کمتری گرفتند. محققان همچنین نتایج نظرسنجی مشابهی را که در تحقیقات ایالاتمتحده اجرا شده و با گزارشهای شرکت در رابطه با فروش، سطح اشتغال، سود و دیگر معیارهای عملکرد منطبق با آنها بود را بررسی کردند. آنها اطلاعاتی را از شرکتهایی که در رکود اقتصادی بزرگ به شدت آسیب دیده بودند، جمعآوری کردند. محققان گزارش کردند که «تمرکز زدایی با عملکرد نسبتاً بهتری برای شرکتها یا موسساتی که در طی بحران با سختترین شرایط مواجه بودهاند همراه بود». آنها همچنین دریافتند که با بهبود شرایط اقتصادی مزایای تمرکززدایی کمررنگ میشود - نشانهای برای اینکه تفویض اختیار در زمان ابهام ارزش ویژهای دارد.
چرا تمرکززدایی کمک کرد؟
سادن میگوید: «رکود اقتصادی ابهامات و آشفتگیهای بسیاری را معرفی میکند.» از آنجا که شرکتهای غیرمتمرکز تصمیمگیری را به قسمتهای پایینتر از سلسلهمراتب محول کردند، بهتر میتوانستند با شرایط در حال تغییر سازگار شوند. به عنوان مثال، آنها در تطبیق دادن ارائه محصولات خود در واکنش به تغییرات در تقاضا، تهاجمیتر بودند. [بخشی از] یک توصیه این است که واقعاً به دقت در مورد ساختار سازمانی خود فکر کنید، زیرا این یک راه برای مواجهه با عدم قطعیت است.
البته، آماده سازی ساختار سازمانی برای تنظیم در شرایط رکود اقتصادی آسان نیست، اما این به این معنا نیست که شرکتها نمیتوانند از این یافتهها یاد بگیرند. سادن میگوید: «کاری که تمرکززدایی انجام میدهد این است که تصمیمات را با متخصصان منطبق میکند» او میگوید: شرکتها میتوانند درست در شرایط رکود اقتصادی در تله احتکار در تصمیمگیری بیفتند. اما عدم قطعیت رکود اقتصادی نیاز به آزمایش دارد که مستلزم تصمیم گیری در کل سازمان است. حتی اگر شرکتها تصمیم بگیرند که تمرکززدایی نکنند، میتوانند تلاش کنند که کار بهتری برای جمعآوری ورودی از کارمندان در تمامی سطوح انجام دهند زمانی که تصمیمگیری کلیدی را انجام میدهند.
سادن میگوید: «رکود اقتصادی فرصتهایی را برای تغییر ارائه میکند.»
فراتر از تعدیل نیرو
برخی از اخراجها در رکود اقتصادی اجتنابناپذیر هستند؛ در طی رکود اقتصادی بزرگ، ۲.۱ میلیون آمریکایی تنها در سال ۲۰۰۹ بیکار شدهاند. با این حال رانجای گوالتی و همکارانش در مطالعه خود از شرکتهای عمومی دریافتند که شرکتهایی که پس از بحران به قویترین شکل ظاهر شدند به تعدیل نیرو برای کاهش هزینهها کمتر تکیه کرده و بیشتر به بهبود عملیاتی تکیه داشتند.
این به این دلیل است که اخراج کارکنان تنها برای نیروی کار مسئله نیست؛ این تعدیلها برای شرکتها نیز پرهزینه هستند. استخدام و آموزش گران هستند، بنابراین شرکتها ترجیح میدهند زمانی که اقتصاد دوباره به رشد برمیگردد نیازی به استخدام مجدد نداشته باشند، به خصوص اگر به نظر آنها رکود اقتصادی کوتاه باشد. تعدیل نیرو همچنین میتواند به روحیه و بازدهی اقتصادی در زمانی که شرکتها به سختی میتوانند آن را ایجاد کنند صدمه بزند.
خوشبختانه، تعدیل کارمندان تنها راه برای کاهش هزینههای نیروی کار نیست. شرکتها باید کاهش ساعت، حکم مرخصی و پرداخت برمبنای عملکرد را در نظر بگیرند. پس از سقوط بازار سهام در سال ۲۰۰۰، شرکت هانیول حدود 20% نیروی کار خود را اخراج کرد و سپس تلاش کرد تا در رکود اقتصادی پس از آن بهبود یابد. بنابراین زمانی که با رکود بزرگ اقتصادی در سال ۲۰۰۸ مواجه شد، شرکت رویکرد متفاوتی را اتخاذ کرد، همانطور که ساندرا جی ساچر و شالن گوپتا در مقاله HBR سال ۲۰۱۸ خود، «تعدیلهایی که شرکت شما را تعطیل نمیکند» توضیح میدهند: «هانیول به کارمندانش یک تا پنج هفته مرخصی داد و بر اساس قوانین محلی کار شرایط مرخصی بدون حقوق و یا با پرداخت بخشی از آن ایجاد کرد. او با این کار حدود ۲۰۰۰۰ شغل را حفظ کرد.شرکت هانی ول پس از رکود اقتصادی بزرگ نسبت به رکود سال ۲۰۰۰ به لحاظ فروش، درآمد خالص و جریان نقدی بسیار بهتر ظاهر شد، علیرغم این حقیقت که رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ بسیار جدیتر بود.
شرکتها در طول رکود بر IT تمرکز میکنند زیرا هزینه فرصت آنها پایینتر است.
در برخی از نقاط جهان، سیاستگذاران ساعات کمتر را به عنوان جایگزینی برای تعدیل نیرو انتخاب میکنند. بسیاری از کشورها و بیش از نیمی از ایالات در آمریکا یک نوع برنامه جبرانی «کوتاه مدت» دارند که به موجب آن کارگرانی که ساعات آنها کاهش مییابد، غرامت بخشی از بیکاری را دریافت میکنند. در فرانسه، 4% از کارگران و ۱ درصد از شرکتها از برنامههای کاری کوتاهمدت در سال ۲۰۰۹ بهره گرفتند و بر اساس این برنامه خسارت هم به کارگر و هم شرکتها پرداخت شد. پییر کاهوک، فرانسیس کرامرز و ساندرا نووکس در مقالهای در سال ۲۰۱۸ برای تحقیقات سیاست اقتصادی اروپا دریافتند که شرکتهایی که از برنامه کار کوتاهمدت استفاده میکنند نیروی کار کمتری را تعدیل کردند و شانس بیشتری داشتند که در رکود اقتصادی بزرگ دوام بیاورند. اثر آن در بین شرکتهایی که به شدت تحتتاثیر رکود اقتصادی قرار گرفتند و آنهایی که بالاترین میزان بدهی را داشتند، قابلتوجه بود.
طبق نظر محققان، رویکرد کار کوتاهمدت به شرکتهای آسیبپذیر اجازه میدهد تا بیشتر نیروی کار خود را حفظ کنند. درصورت نبود سوبسیدها، آنها احتمالاً مجبور بودند کارمندان بیشتری را کنار بگذارند، که بعد از رکود اقتصادی بهبود شرایط دشوارتر باعث میشد که آنها کلاً از کسبوکار خارج شوند. محققان تخمین میزنند که به ازای هر پنج کارگر در کار کوتاهمدت، یک شغل حفظ شد. و آنها تخمین میزنند که هزینه به ازای هر شغل کمتر از برنامههای قابلمقایسه با آن بود؛ از آنجایی که گزینه جایگزین پرداخت حقوق بیکاری بود، این برنامه واقعاً پول دولت فرانسه را نجات داد.
یک چیز جذاب در مورد مرخصی و کار کوتاهمدت این است که، همانند اخراج کارکنان، شرکتها اختیار دارند که کدام نیروی کار را انتخاب کنند. در مقابل، کاهش پرداختها و یا قطع خدمت میتواند مانع بهرهوری کارمندان شود، به روحیه آسیب بزند و موجب فراری دادن کارمندان بهرهور نیز بشود. همچنین، قطع خدمت کارمندان، بدون در نظرگرفتن ارزش بالقوه هر کارمند استخدامی، بر تمام واحدها تاثیر میگذارد.
پرداخت مبتنی بر عملکرد
حقوق برمبنای برخی معیارهای بهرهوری یا خروجی کسبوکار - روش دیگری برای کنترل هزینههای نیروی کار بدون آسیب رساندن به بهرهوری است. بحثهای طولانیمدت در مورد پرداخت برمبنای عملکرد، برای مدیران و کارکنان صف وجود دارد و شواهد زیاد موافق و مخالف ابزار مدیریتی در هر دو طرف وجود دارد. اما مطالعهای که اخیراً توسط کریسدوس مکریدس (از شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید) و ماری گیتلمن (از دفتر آمار کار آمریکا) انجام شدهاست، یک واقعیت مهم را مستند کرده است. این مطالعه با استفاده از اطلاعات نظرسنجیهای موسسه جبران خسارت ملی از سال 2004 تا 2014، نشان میدهد که شرکتهای آمریکا در دوران رکود اقتصادی بیشتر بر پرداخت برمبنای عملکرد تکیه میکنند.
اگرچه آنها نمیتوانند بگویند که آیا این استراتژی برای شرکتها عملی است یا خیر، آنها نشان میدهند که در شرایط دشوار احتمال بیشتری برای پرداخت برمبنای عملکرد به ازای یک کار مشخص وجود دارد. آنها فرض میکنند که این به این دلیل است که پرداخت برمبنای عملکرد، شرکتها را با همراستاکردن مشوق کارکنان با شرایط تغییر، انعطافپذیرتر میکند.
سرمایهگذاری بر تکنولوژی
فکر کردن به شرایط رکود به عنوان یک زمان برای خاموش کردن دریچهها و ایمن ساختن آن، وسوسهانگیز است. با این حال، رکود اقتصادی در واقع به نظر میرسد که سازگاری با تکنولوژیهای جدید را تشویق میکند. در یک مقاله سال ۲۰۱۸، برد هرشبین (از موسسه تحقیقات اشتغال) و لیزا بی.کان (از دانشگاه روچستر) بیش از ۱۰۰ میلیون لیست کار آنلاین را که در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ ارسال شده بودند را در مقایسه با دادههای اقتصادی در نظر گرفت تا ببیند رکود بزرگ چگونه بر انواع مهارتهایی که کارفرمایان به دنبال آن هستند، تاثیر گذاشته است. آنها دریافتند که شهرهای ایالاتمتحده که بیشترین آسیب را از رکود اقتصادی دیدهاند، تقاضای بیشتری برای مهارتهای سطح بالاتر از جمله مهارتهای مربوط به کامپیوتر دارند.
بر اساس چیزی که آلیسیا ساسر مدستینو (ازنورثایسترن)، دانیل شواگ (از دانشکده کندی هاروارد) و جاشوا بالانس (از مرکز سیاست عمومی نیوانگلند) اظهار کردهاند، افزایش تقاضا تا حدی به دلیل استفاده کارفرمایان از مزایای انتخاب بهتر به دلیل نرخ بالای بیکاری است. مطالعه آنها نشان داد که تقاضا برای مهارتهای تکنولوژی زمانی که بازار کار بهبود مییابد به سطوح طبیعیتری باز میگردد.
اما هربش و کان دریافتند که شرکتها تنها انتخابکننده نیستند، آنها همچنین بیشتردیجیتال شده بودند. در مناطقی که شدیداً آسیبدیده ایالاتمتحده، شرکتها همچنین سرمایهگذاری خود را در فنآوری اطلاعات افزایش دادند که منجر به افزایش الزام مهارتهای فنآوری اطلاعات در پستهایشان شد.
چرا شرکتها در دوران رکود اقتصادی بر تکنولوژی سرمایهگذاری کردند در حالی که از نظر مالی در مضیقه بودند؟
اقتصاددانان معتقدند که به این دلیل است که هزینه فرصت آن کمتر از زمانی است که شرایط مناسب است. زمانی که اقتصاد شکل بسیار خوبی داشته باشد، یک شرکت انگیزهای زیادی برای تولید کردن تا آنجا که میتواند دارد؛ اگر آن منابع را جهت سرمایهگذاری در فنآوریهای جدید هدایت کند، ممکن است پول روی میز باقی بماند. اما زمانی که افراد کمتری میخواهند آنچه را که شما میفروشید بخرند، عملیات نیازی نیست تا حداکثر ظرفیت را استفاده کند، که بودجه عملیاتی را برای تامین مالی ابتکارات IT بدون از دست دادن فروش، آزاد میکند. به همین دلیل، پذیرش تکنولوژی در دوران رکود اقتصادی هزینه کمتری دارد.این در تئوری خوب است، اما دلایل دیگری ممکن است برای مدیران احساس عملیاتی بودن بیشتری داشته باشند. تکنولوژی میتواند کسبوکار شما را شفافتر، انعطافپذیرتر و کارآمدتر کند.
طبق گفته کیتی جورج، یک شریک ارشد در McKinsey، اولین دلیل برای اولویت داشتن تغییر شکل دیجیتالی پیش از یا در زمان رکود این است که تجزیه و تحلیل پیشرفته میتواند به مدیریت بهتر درک کسبوکار کمک کند، چگونه رکود اقتصادی بر آن تاثیر میگذارد، و اینکه در کجا پتانسیل بهبود عملیاتی وجود دارد.
دلیل دوم این است که فنآوری دیجیتال میتواند به کاهش هزینهها کمک کند. جورج میگوید که شرکتها باید پروژههای تبدیل "خود سرمایهگذاری" را در اولویت قرار دهند که به سرعت پرداخت میشوند، مانند: اتوماسیون وظایف و یا اتخاذ تصمیم برگرفته از داده. دلیل سوم این است که سرمایهگذاریهای IT شرکتها را سریعتر میسازد و در نتیجه بهتر قادر به رسیدگی به عدم قطعیت و تغییرات سریع است که با رکود مواجه میشوند. او میگوید: در تولید، ما در نهایت شاهد تجزیه و تحلیل دیجیتال و پیشرفته خواهیم بود. قبلاً گفته میشد که تولید کننده میتواند ارزانترین در بازار باشد یا میتواند چابک باقی بماند - اما نه هر دو.
انعطافپذیری با هزینههای جدی همراه شد.
با این حال، «تکنولوژیهای دیجیتال انعطافپذیری بیشتری در اطراف تغییرات محصول، تغییرات حجم و نیز حرکت زنجیره تامین شما در سراسر جهان ایجاد میکنند.»
این مسئله، به نظر جورج، یکی از دلایلی است که رکود اقتصادی بعدی ممکن است با این رکود متفاوت باشد.
شرکتهایی که در حال حاضر در تکنولوژی دیجیتال، تجزیهوتحلیلها و شیوههای کسبوکار چابک سرمایهگذاری کردهاند، ممکن است بهتر بتوانند تهدید را درک کنند و سریعتر به آن پاسخ دهند. همانطور که دیدیم، رکود اقتصادی میتواند شکاف عملکرد گستردهای بین شرکتها ایجاد کند. تحقیقات نشان دادهاست که تکنولوژی دیجیتال هم میتواند همین کار را انجام دهد.شرکتهایی که تحول دیجیتالی را نادیده گرفتهاند ممکن است متوجه شوند که رکود بعدی این شکاف را غیرقابل عبور نماید.
منبع: HBR